دل ز جا برد سحر مرغ سحرخیز مرا
مژدهای داد خوشآهنگ و دلاویز مرا
گفت کآزادیخواهان دیار کشمر
برگزیدند به تکریم و به تعزیز مرا
از همه ملک به مَنشان نگه افتاد ز مهر
زان که بود از بدی و کژی پرهیز مرا
کرد فارغ ز ترشرویی بجنورد عبوس
انتخاب هنری مردم ترشیز مرا
خان بجنورد ندانست که مردان بزرگ
میشناسند به واشنتن و پاریز مرا
بر سر دولت بشکست مرا چندین بار
خواست تا بر سر قانون شکند نیز مرا
تا رود مجری تحدید به تهدید ز شهر
خواست کردن به یکی مفسده تجهیز مرا
تلگرافاتی از سید و آخوند، به قهر
بفرستاد که در کار کند تیز مرا
ظلمی ار بود عمومی بُد و او خواست کند
همچو این قافیه وادار به تبعیض مرا
به خیالش که وکیل خود و اقوام ویم
که به هر جنگ فرستاد جلوریز مرا
گرچه من بودم مبعوث دموکرات ولی
بیسبب منّتِ او گشت گلاویز مرا
او ندانست که گر اهل خراسان به درست
نپذیرند، پذیرند به تبریز مرا
نه به کرمان و صفاهان که به کرمانشه و یزد
میستایند و به شیراز و به نیریز مرا
خاک فرغانه و قرقیز هم ار زایران بود
میگزیدند ز فرغانه و قرقیز مرا
وگر انسان ز من اعراض کند، بگزیند
به همآوازی خود مرغ شبآویز مرا
وگر او نیز بتابد ز من اندوهی نیست
با یکی طبع چو دریای گهرخیز مرا
تاج زرین نکند خوشدلم، او برد گمان
دل کند خوش به یک انگشتر ارزیز مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر احساسات خود را دربارهی محبوبیت و انتخابش برای مقام و مسئولیتی در دیار کشمر بیان میکند. او از وجود ظلم و تبعیض - به ویژه از سوی کسانی که در قدرت هستند - شکایت میکند و به ارتباطات تلخ و سوءتفاهمهایی که بر سر جایگاهش پیش آمده اشاره دارد. شاعر همچنین به این نکته میپردازد که مردم در مناطق مختلف، او و کارش را میشناسند و به هنرش احترام میگذارند. او به رغم فشارها و مشکلاتی که با آنها مواجه است، روحیهاش را حفظ کرده و برعلیه ظلم و بیعدالتی میجنگد. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که محتوای درونی و هنری او ارزشمندتر از موهبتهای ظاهری است و نباید در برابر مشکلات تسلیم شود.
هوش مصنوعی: صبح زود، هنگامی که پرندهای بیدار شده بود، دل مرا از جا برداشت و یک خبر خوب و شاداب به من داد که گوشنواز و دلنشین بود.
هوش مصنوعی: او گفت که مردم آزاداندیش این سرزمین، مرا به احترام و ارادت خود پذیرفتهاند.
هوش مصنوعی: از همه سرزمینها، چشم مرا بر تو دوختهاند به خاطر محبت، چون تو از بدی و ناپسندی دوری کردهای.
هوش مصنوعی: به این معناست که شخصی از حالتهایی که دلش را میآزارد و باعث نگرانیاش میشود، دور شده و در انتخاب هنری که نشاندهندهٔ مردم ترشیز باشد، به دنبال چیزی است که نشاندهندهٔ شخصیت و ویژگیهای آن مردم باشد.
هوش مصنوعی: این بخشی از شعر اشاره دارد به اینکه فردی در مقام و موقعیتی که به آن دست یافته، به خوبی میداند که انسانهای بزرگ و با ارزش را بر اساس دستاوردها و موقعیتهایشان میشناسند، نه بر اساس مکانها و لقبهایی که ممکن است برای دیگران مهم باشند. در واقع، این بیت نشان میدهد که شناخت ارزش واقعی افراد فراتر از نامها و عناوین است.
هوش مصنوعی: در مسیر زندگی، بارها با مشکلات و ناکامیها روبهرو شدم، هر بار هم به من پیشنهاد شد که برای رسیدن به موفقیت دست به اقداماتی بزنم که با اصول و قوانین در تضاد باشد.
هوش مصنوعی: به دنبال این هستم که یک مشکل را با تهدید حل کنم و نمیخواهم از شهر خارج شوم، زیرا این کار ممکن است به دردسر بزرگی برای من تبدیل شود.
هوش مصنوعی: سید و آخوند، با عصبانیت پیغامهایی فرستادند که باید سریعاً به کارم رسیدگی شود.
هوش مصنوعی: اگر ظلمی در جامعهای وجود داشته باشد و او بخواهد مانند این قافیه، مرا به تفاوت و تبعیض وادار کند، این نشان از ناعدالتی است.
هوش مصنوعی: او گمان میکند که وکیل خودش و خانوادهاش است و به همین دلیل هر بار که به نبرد میفرستد، مرا ترحم بینهایت میکند.
هوش مصنوعی: با وجودی که من به عنوان نمایندهی دموکرات به میدان آمدهام، اما بدون هیچ دلیلی درگیر مشکلی شدم که او باعث آن بود.
هوش مصنوعی: او نمیدانست که اگر مردم خراسان به درستی و حقیقت مرا نپذیرند، در تبریز مرا خواهند پذیرفت.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که شاعر به جای آنکه به شهرهای معروفی مانند کرمان، صفاهان، یزد، شیراز یا نیریز اشاره کند، به ویژگیها یا زیباییهایی که در کرمانش یا یزد وجود دارد، اشاره دارد و این شهرها را به نوعی ستایش میکند. به بیان دیگر، او ارزش و زیباییهای خاص منطقه خود را بیشتر از شهرهای بزرگ و مشهور میداند.
هوش مصنوعی: اگر چه خاک فرغانه و قرقیز هم به زائران تعلق دارد، اما آنها مرا از میان فرغانه و قرقیز انتخاب میکنند.
هوش مصنوعی: اگر انسان از من روی برگرداند، بهتر است که مرغ شبزندهدار خود را انتخاب کند که همصدایش باشد.
هوش مصنوعی: اگر او هم از من دور شود، برای من غمی نخواهد بود؛ چون دارای روح و طبعی هستم که همچون دریای پر از گوهر است.
هوش مصنوعی: دل شاد و خوشحالیام به تاج زرینی نمیارزد. او فکر میکند با یک انگشتر کمارزش میتواند دل مرا خوش کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.