شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۴۱ - قاعده در بیان اقسام فضیلت
اصول خلق نیک آمد عدالت
پس از وی حکمت و عفت شجاعت
حکیمی راست گفتار است و کردار
کسی کو متصف گردد بدین چار
به حکمت باشدش جان و دل آگه
[...]
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۴۲ - تمثیل در بیان نکاح معنوی جسم با جان یا صورت با معنی
اگرچه خور به چرخ چارمین است
شعاعش نور و تدبیر زمین است
طبیعت های عنصر نزد خور نیست
کواکب گرم و سرد و خشک و تر نیست
عناصر جمله از وی گرم و سرد است
[...]
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۴۳ - سوال در شناخت جزو حقیقی و کل مجازی و کیفیت بزرگتر بودن این جزو از کل خود
چه جزو است آنکه او از کلّ فزون است؟
طریق جستن آن جزو چون است؟
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۴۴ - جواب
وجود، آن جزو دان کز کلّ فزون است
که موجود است کلّ، وین باژگون است
بود موجود را کثرت برونی
که از وحدت ندارد جز درونی
وجود کلّ ز کثرت گشت ظاهر
[...]
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۴۵ - تمثیل در بیان اقسام مرگ و ظهور اطوار قیامت در لحظهٔ مرگ
اگر خواهی که این معنی بدانی
تو را هم هست مرگ و زندگانی
ز هرچ آن در جهان از زیر و بالاست
مثالش در تن و جان تو پیداست
جهان چون توست یک شخصِ معیّن
[...]
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۴۶ - قاعده در بیان معنی حشر
ز تو هر فعل که اوّل گشت صادر
بدان گردی به باری چند قادر
به هر باری اگر نفع است اگر ضرّ
شود در نفس تو چیزی مدخّر
به عادت حالها با خوی گردد
[...]
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۴۷ - سوال از کیفیت جدایی میان قدیم و مُحْدَث
قدیم و مُحْدَث از هم چون جدا شد
که این عالم شد، آن دیگر خدا شد
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۴۸ - جواب
قدیم و مُحْدَث از هم خود جدا نیست
که از هستی است، باقی دائما نیست
همه آن است و این مانند عنقاست
جز از حق جمله اسم بیمسمّاست
عدم موجود گردد، این محال است
[...]
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۴۹ - سوال از معانی اصطلاحات شاعرانه عارفان
چه خواهد اهل معنی زان عبارت
که سوی چشم و لب دارد اشارت
چه جوید از سر زلف و خط و خال
کسی که اندر مقامات است و احوال
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۵۰ - جواب
هر آن چیزی که در عالم عیان است
چو عکسی ز آفتاب آن جهان است
جهان چون زلف و خط و خال و ابروست
که هر چیزی به جای خویش نیکوست
تجلی گه جمال و گه جلال است
[...]
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۵۱ - اشارت به چشم و لب
نگر کز چشم شاهد چیست پیدا
رعایت کن لوازم را بدینجا
ز چشمش خاست بیماری و مستی
ز لعلش گشت پیدا عین هستی
ز چشم اوست دلها مست و مخمور
[...]
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۵۲ - اشارت به زلف
حدیث زلف جانان بس دراز است
چه میپرسی از او کان جای راز است
مپرس از من حدیث زلف پرچین
مجنبانید زنجیر مجانین
ز قدش راستی گفتم سخن دوش
[...]
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۵۳ - اشارت به رخ و خط
رخ اینجا مظهر حسن خدایی است
مراد از خط جناب کبریایی است
رخش خطی کشید اندر نکویی
که از ما نیست بیرون خوبرویی
خط آمد سبزهزار عالم جان
[...]
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۵۴ - اشارت به خال
بر آن رخ نقطهٔ خالش بسیط است
که اصل مرکز دور محیط است
از او شد خط دور هر دو عالم
وز او شد خط نفس و قلب آدم
از آن حال دل پرخون تباه است
[...]
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۵۵ - سوال از معنی حقیقی شراب و شاهد و خرابات و امثال آن
شراب و شمع و شاهد را چه معنی است
خراباتی شدن آخر چه دعوی است
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۵۶ - جواب
شراب و شمع و شاهد عین معنی است
که در هر صورتی او را تجلی است
شراب و شمع سکر و نور عرفان
ببین شاهد که از کس نیست پنهان
شراب اینجا زجاجه شمع مصباح
[...]
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۵۷ - اشارت به خرابات
خراباتی شدن از خود رهایی است
خودی کفر است ور خود پارسایی است
نشانی دادهاندت از خرابات
که «التوحید اسقاط الاضافات»
خرابات از جهان بیمثالی است
[...]
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۵۸ - سوال از معنی بت و زنار و ترسایی
بت و زنار و ترسایی در این کوی
همه کفر است ورنه چیست بر گوی
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۵۹ - جواب
بت اینجا مظهر عشق است و وحدت
بود زنار بستن عقد خدمت
چو کفر و دین بود قائم به هستی
شود توحید عین بتپرستی
چو اشیا هست هستی را مظاهر
[...]
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۶۰ - اشارت به زنار
نظر کردم بدیدم اصل هر کار
نشان خدمت آمد عقد زنار
نباشد اهل دانش را مؤول
ز هر چیزی مگر بر وضع اول
میان در بند چون مردان به مردی
[...]