حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳
نظر از روت کی بردارم امشب
اگر دشمن کشد بردارم امشب
به دار، ار کشته شد هر کس عجب نیست
من از این دار، برخوردارم امشب
اگر کم شد کسان را قدر، از دار
[...]
حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰
ای فلک ببال امروز، وی زمین بناز امشب
زانکه باده شد مقصد زانکه ساده شد مطلب
شاه عشق پیدا شد رایتش هویدا شد
ای جهانگیری زد، رکاب بر مرکب
صلح در رکاب او عدل در جناب او
[...]
حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹
بر در میکده درویش بنه پای طلب
رو حیات ابد امروز از این خانه طلب
میخ این چادر، صد پاره به دل زن نه به گل
هر چه خواهی طلب از باده فروشان به ادب
خدمت پیرمغان رو، به حقارت نه به کبر
[...]
حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۴
در لباس کثرت آن سر تا قدم وحدت درآمد
معنی وحدت عیان در کسوت کثرت درآمد
صد هزاران تشنه گم کرده ره را مژده بادا
چشمه آب حیات عالم از ظلمت درآمد
آنکه می جستندش اندر کعبه و دیر و کلیسا
[...]
حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۲
آنکه در نثر، به دعوی ید بیضا میکرد
کاش بر صفحه نظم تو تماشا میکرد
نظم و نثر تو یقین آب حیات ابد است
که سکندر، دمی از خضر تمنا میکرد
طوطی از خامه تو شکر انشا میخورد
[...]
حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۳
هست مرد را، ترک می بعید
ویژه روز وصل خاصه صبح عید
اهل جنگ را حکم صلح داد
خالق حمید قادر مجید
نقد صلح را، داد حق رواج
[...]
حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۶
آنکه غایب ز نظر بود عیان میگذرد
تکسواریست عجب گرمعنان میگذرد
هرکجا بگذرد آن خسرو جمشید غلام
از فلک طنطنه شوکت و شان میگذرد
یار چون برق یمانی به سحرگاه گذشت
[...]
حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۹
سرای میکده را گو همیشه باز کنید
دری جز این در اگر باز شد فراز کنید
کنید سجده به خم پس ز می وضو سازید
نماز را بگذارید و جان نیاز کنید
حقیقت است اگر در دل است در گل نیست
[...]
حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۸
عقل کل تا، به قدم از من و از ما دم زد
جلوه حسن تو آن ما و منی بر هم زد
غیرت عشق بنازم که چو افروخت چراغ
شعله بر خرمن خاصان بنی آدم زد
مدعی خواست کند شرح غم عشق بیان
[...]
حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۱
شاهدان کار تموچین کردهاند
ره به تبت رخنه در چین کردهاند
چین و ژاپن تبت و تاتار، را
مشک با راز، زلف پرچین کردهاند
کرد گلزار عذار از خط سبز
[...]
حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲
ساقی شب زنده دار وقت صبوح است خیز
باده همرنگ صبح جم شو، در جام ریز
معنی یوسف توئی، از چه زندان در آی
ای مه کنعان حسن در همه مصری عزیز
کیستی ای ذات غیب کت زقدم بوده است
[...]
حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۱
در دو عالم جلوه گر نور رخ یاراست و بس
جمله اشیاء تجلی گاه دلدار است و بس
سینه سیناست، عالم نور حق طالع در اوست
هر که را بینم چو موسی محو دیدار است و بس
معنی قرآن بود مکتوم اندر با، بسم
[...]
حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۴
ای مست عالم سوز من شد مستی از چشمت عیان
از چشم مستت تا ابد مستند ذرات جهان
جانها فدای مستیت عالم طفیل هستیت
بالاتر از گل پستیت عالیست تن والاست جان
ای از تو ارسال رسل از تو طراط از تو سبل
[...]