گنجور

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۹ - در مدح امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

 

تویی آنکه سکه سلطنت زده حق بنام تو یا علی

که بجز خدای تو مطلع بود از مقام تو یا علی

شده خلقت دو جهان اگر بدو حرف نیر کاف و نون

تویی آنکه خلقت کاف و نون شده از کلام تو یا علی

نه همین قیام وجود را تو شدی سبب ز قیام خود

[...]

۱۳ بیت
صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶

 

در روزگار چون گذرد روزگار ما

باقیست نقش کلک بدایع نگار ما

سرخوش به پیشه ئی و شعاریست هر کسی

گردیده عشق پیشه محبت شعار ما

ما را کجا زمانه فراموش می‌کند

[...]

۱۳ بیت
صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۹

 

قربان آن زمان که زمان و مکان نبود

او بود و حرفی از من و ما در میان نبود

غافل ز کسب سود و زیان خود از عدم

سوی وجود ره سپر این کاروان نبود

معنی نداشت شرح فراق و حدیث وصل

[...]

۱۳ بیت
صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۶

 

دلدار ما به درد دل ما نمی رسد

یا هیچکس به درد کسی وا نمیرسد

دردا که درد ما مرض بی طبیبی است

مردیم و این مرض به مداوا نمیرسد

کون از فساد محتضر است و علاج آن

[...]

۱۳ بیت
صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۷

 

تا بدام تو من ای جان جهان افتادم

کرد عشق تو ز قید دو جهان آزادم

هر قدر درس که‌ام وخته بود استادم

الف قامت رعنای تو برد از یادم

تا چو طوطی همه جا شرح دهم قند لبت

[...]

۱۳ بیت
صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۲

 

ما را چو از عدم بوجود اوفتاد راه

پنداشتیم دار فنا را قرارگاه

آغازمان برفت ز خاطر دوصد فسوس

انجاممان به یاد نیاید هزار آه

باری چو هست اول و آخر اله و بس

[...]

۱۳ بیت
صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۲ - نتیجه راستی

 

قافله ئی بد برهی رهسپار

شد بکف رهزن چندی دچار

یکتن از آن قافله ز اندازه بیش

گشت هراسان و فکار و پریش

گفت بوی دیگری اینحال چیست

[...]

۱۳ بیت
صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۳ - کار و کارگر در سال ۱۳۰۷ شمسی سروده شد

 

کار کن و کار کن و کار کن

بار خود ای جامعه خود بار کن

رفته توئی از تو که یادش بخیر

نفی شدستی تو در اثبات غیر

هیکلت ای جامعهٔ ذولجاج

[...]

۱۳ بیت
صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳۲ - سؤال موسی

 

موسی عمران به مناجات حق

گفت که ای هست کن ما خلق

ای همه ذرات تو را در سجود

ذاکر ذکر تو لسان وجود

انفس و آفاق ستاینده‌ات

[...]

۱۳ بیت
صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۱ - خودبینی

 

اسب سواری لب آبی رسید

مرکبش از پویه بماند و رمید

زجر همی کردش و همت گماشت

اسب بجا مانده و سودی نداشت

صاف ضمیری که بدش جان پاک

[...]

۱۳ بیت
صغیر اصفهانی