گنجور

 
صغیر اصفهانی

تویی آنکه سکه سلطنت زده حق بنام تو یا علی

که بجز خدای تو مطلع بود از مقام تو یا علی

شده خلقت دو جهان اگر بدو حرف نیر کاف و نون

تویی آنکه خلقت کاف و نون شده از کلام تو یا علی

نه همین قیام وجود را تو شدی سبب ز قیام خود

بخدا دوام وجود هم بود از دوام تو یا علی

همه خاص و عام و شه و گدا بخورند بیعوض و بها

همه روز روزی خویشتن سرخوان عام تو یا علی

توشه زمین تو مه سما تو صنم شکن تو صمدنما

تویی آنکه دین مبین بپاشده ز اهتمام تو یا علی

بدلیل وافی لافتی پی نفی کفر و ثبوت دین

بمعارک ازل و ابد تویی و حسام تو یا علی

شده خلق روح الامین از آن که بهر زمان و بهر زبان

به پیمبران پی امر دین ببرد پیام تو یا علی

تویی آنشهی که شود عیان بصف جز از تو قدروشان

چو زنند صف همه انس و جان ز پی سلام تو یا علی

تو بخلق هادی و رهبری تو بحشر ساقی کوثری

چه خوشست حال کسیکه می‌بخورد ز جام تو یا علی

نبد ار مقام تولدت نشدی هر آینه قبله گه

بود احترام حریم حق همه ز احترام تو یا علی

ره سد ره روح‌الامین همی بنمود طی که مگر قوی

شودش دو بال و چو صعوگان بپرد به بام تو یا علی

ز ازل زمین شده تا ابد همه خاک راه جهانیان

به امید اینکه بروی خود نگرد خرام تو یا علی

به دو کون فخر صغیر بس که نموده حلقه به گوش جان

به در کسی که ز جان و دل بود او غلام تو یا علی