گنجور

 
صغیر اصفهانی

قربان آن زمان که زمان و مکان نبود

او بود و حرفی از من و ما در میان نبود

غافل ز کسب سود و زیان خود از عدم

سوی وجود ره سپر این کاروان نبود

معنی نداشت شرح فراق و حدیث وصل

شکر و شکایت این همه ورد زبان نبود

اعجاز انبیا و کرامات اولیا

سحر و فسانه در بر خلق جهان نبود

اضداد را نبود تنازع به یکدیگر

گیتی دچار جنک بهار و خزان نبود

از حرص و آز بین سلاطین روزگار

این خصمی و مجادله در هر زمان نبود

نوع بشر به آلت قتاله ساختن

تا این حدود با هنر و کاردان نبود

از ا نفجار بمب اتم شهرها چو دود

با ساکنین خود سوی گردون روان نبود

تنها همین ز عدل نمی رفت صحبتی

ظلم از توانگر این همه بر ناتوان نبود

از فرط ناتوانی و از کثرت غرور

پامال غم ضعیف و قوی سرگردان نبود

شایع نبود این همه تبعیض در بشر

این نا مراد و آن دگری کامران نبود

هان بر صغیر تا نبری ظن بد که او

بر دستگاه قدرت حق بدگمان نبود

هر ذره گشت جلوه گر از غیب در شهود

غیر از نشان قدرت آن بی نشان نبود

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
کمال‌الدین اسماعیل

خورشید ذرّه پرور، شاه هنر نواز

ای آن که در جهان چون تو صاحبقرآن نبود

خورشید کو بتیغ زدن بر سر آمدست

در جنب دست و بازوی تو همچنان نبود

چون آفتاب از تو توانگر شد، آنکه را

[...]

امیرخسرو دهلوی

یاری که بر جدایی اویم گمان نبود

ماهی نبود آن که شبی در میان نبود

بیگانه وار از سر ما سایه وا گرفت

ما را ز آشنایی او این گمان نبود

دامانش چون گذاشت حق صحبت قدیم؟

[...]

ناصر بخارایی

عشق تو بود با من و از من نشان نبود

مهر تو بود در دل و دل در جهان نبود

نقش تو در خیال و خیال از نظر جدا

نام تو بر زبان و زبان در دهان نبود

روزی مرا به خوان وصالت بخوانده‌ای

[...]

میلی

ای آنکه چون تو دادرسی در جهان نبود

بیداد این‌چنین ز تو کس را گمان نبود

نظیری نیشابوری

وقتی که شکل دایره کن فکان نبود

جز نقطه حقیقت حق در میان نبود

نور ولا ز بطن حقیقت طلوع کرد

چندان که گشت گرد خود آن را کران نبود

پرگار گشت و انجم و افلاک آفرید

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه