انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳ - در مدح شاهزاده عمادالدین
ای داده به دست هجر ما را
خود رسم چنین بود شما را
بر گوش نهادهای سر زلف
وز گوشهٔ دل نهاده ما را
تا کی ز دروغ راست مانند
[...]
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰ - در مدح سلطان سنجر
ملک مصونست و حصن ملک حصین است
منت وافر خدای را که چنین است
شعلهٔ باسست هرچه عرصهٔ ملکست
سایهٔ عدلست هرچه ساحت دین است
خنجر تشویش با نیام به صلح است
[...]
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۸ - در مدح نظامالملک صدرالدین محمد میراب مرو
شبی گذاشتهام دوش در غم دلبر
بدان صفت که نه صبحش پدید بد نه سحر
چنان شبی به درازی که گفتی هردم
سپهر باز نزاید همی شبی دیگر
هوا سیاه به کردار قیرگون خفتان
[...]
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۶
ای در ضمان عدل تو معمور بحر و بر
وی در مسیر کلک تو اسرار نفع و ضر
ای روزگار عادل و ایام فتنهسوز
وی آسمان ثابت و خورشید سایهور
عدل تو بود اگرنه جهان را نماندی
[...]
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۷ - در مدح عمادالدین پیروزشاه و خواجه جلالالوزرا
ای رایت رفیعت بنیاد نظم عالم
وی گوهر شریفت مقصود نسل آدم
برنامهٔ وجودت شد چار حرف عنوان
کان چار حرف آمد پس چار طبع عالم
هم نام فرخت را زی نامه برد عیسی
[...]
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۲ - در مدح ابوالفتح طاهربن مظفر وزیر
به حکم دعوی زیج و گواهی تقویم
شب چهارم ذی حجهٔ سنهٔ ثامیم
شبی که بود شب هفدهم ز ماه ایار
شبی که بود نهم شب ز تیر ماه قدیم
نماز دیگر یکشنبه بود از بهمن
[...]
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۴ - مدح ملکالاسخیا ابوالمفاخر امیر فخرالدین
افتخار زمان و فخر زمین
بوالمفاخر امیر فخرالدین
آنکه در دست او سخا مضمر
وانکه در کلک او هنر تضمین
آسمانیست آفتابش رای
[...]
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۶ - در تهنیت عید و مدح مجدالدین ابوالحسن عمرانی
جشن عید اندرین همایون جای
که بهشتی است در جهان خدای
فرخ و خرم و همایون باد
بر خداوند این همایون جای
مجد دین بوالحسن که طیره کند
[...]
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۹ - در مدح مجدالدین ابوالحسن عمرانی
دلم ای دوست تو داری دانی
جان ببر نیز که میبتوانی
به دلی صحبت تو نیست گران
چه حدیثست به جان ارزانی
گویمت بوسه مرا گویی جان
[...]