گنجور

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲

 

گر به عرض آرد تمنا حسرت ناکام را

شوخی مطلب شود خمیازه موج جام را

شوق بسمل دم به دم از بی‌قراری‌های ما

می‌کشد یک سر در آغوش تپش آرام را

شهرت کان عقیق از هستی ما شد عدم

[...]

۱۳ بیت
طغرل احراری
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷

 

تا قضا کردست در قصر بلا بانی مرا

چون حبابم نیست غم از خانه ویرانی مرا

بعد ازین کلک ادب از چوب سنبل می‌کنم

زلف او تا گشت سرمشق پریشانی مرا

صورت نقشم نباید در قلم از لاغری

[...]

۱۳ بیت
طغرل احراری
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴

 

ای ز رخسار تو گل شرمنده در گلزارها

وز خرامت آب را زنجیر حیرانی به پا!

دم به دم سوی تو قلاب محبت می‌کشد

جز دلیل عشق نبود کس به سویت رهنما

نیست غیر از مد آه خود عصای دگرم

[...]

۱۳ بیت
طغرل احراری
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸

 

ماه در پیش رخت یک لمعه باشد از سراب

گل ز دیوان جمالت یک ورق از صد کتاب

فکر زلفت داشتم شوقت به دل زد آتشی

سوختم چندان که پیچیدم به خود زین پیچ و تاب

عارضی چون مهر داری زآه ما غافل مباش

[...]

۱۳ بیت
طغرل احراری
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷

 

اگر دل محو آن رخسار زیباست

ز جوهر موج این آیینه دریاست

ندارد داغدار عشق قدری

وطن با لاله اندر کوه و صحراست

مشو در مهر امکان همچو شبنم

[...]

۱۳ بیت
طغرل احراری
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۲

 

ساقیا باده ده بهار گذشت

رونق عیش روزگار گذشت!

در میخانه و سر خم را

باز کن وقت انتظار گذشت!

آنچه داری بریز در جامم

[...]

۱۳ بیت
طغرل احراری
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰

 

آتش عشق که خاکم تحفه بر باد آورد

ننگ هستی آبروی نیستی یاد آورد؟!

خامه می‌لغزد ز دستش از کمال لاغری

صورت ما بر قلم هرگه که بهزاد آورد

حلقه کن دام امید از حلقه گیسوی او

[...]

۱۳ بیت
طغرل احراری
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۰

 

ای خرام ناز تو چون جلوه طاووس نر

طائر نظاره را اندر هوایت بال و پر

گرچه شد محو از سرشکم نسخه‌های غم ولی

گشته بر لوح دلم خط تو نقش کالحجر

جز به فرمان تو نبود رنگ نافرمانیم

[...]

۱۳ بیت
طغرل احراری
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۹

 

گر نه‌ای صندل برو درد سر خمار باش

مهره نتوانی شدن باری تو زهر مار باش!

یا بم ساز خرد یا پرده زیر جنون

یا ز مستی بی‌خبر یا از ادب هشیار باش!

قدر هر جنسی است اندر چارسوی اعتبار

[...]

۱۳ بیت
طغرل احراری
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۰

 

هرگه ز ناز خندد آن جوهر تبسم

غیر از شکر نجوشد از کوثر تبسم

چون خاک داد بر باد او آتش قرارم

خونم چو آب ریزد از خنجر تبسم

جانم اگرچه نبود شیرین ز شهد وصلش

[...]

۱۳ بیت
طغرل احراری
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۸

 

نباشد جز حساب غم به جدول خط تقویمم

که مجنون در دبستان جنون دادست تعلیمم

شمارم نقد امروز از کمال فرصت فردا

چو ماه نو بود در مسند تاریخ تقدیمم

بسی لاف محبت می‌زدم در سلک عشاقش

[...]

۱۳ بیت
طغرل احراری