طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲
عشقم آتش زد و از وی اثری پیدا نیست
وه ازین آتش پنهان شرری پیدا نیست
به خدنگم چو زدی سینهٔ گرمم مشکاف
که ز پیکان تو در دل اثری پیدا نیست
شمع آخر شد و پروانه ز پرواز نشست
[...]
طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳
برکی نگرم؟ چون بتو دیدن نگذارند
وزکی شنوم، کز تو شنیدن نگذارند
ای وای بر آن مرغ گرفتار که در دام
پایش بگشایند و پریدن نگذارند
افسوس که از شربت وصل تو رقیبان
[...]
طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹
آن صبح امیدی که به دوران تو یابند
صبحیست که از چاک گریبان تو یابند
هجران تو بیمصلحتی نیست که عشاق
قدر شب وصل از شب هجران تو یابند
تا عهد وفا با تو ببندند حریفان
[...]
طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۱
مائیم و فراق دیده ای چند
بار غم دل کشیده ای چند
وارسته زنام و فارغ از ننگ
از دام بلا رمیده ای چند
از شور جنون بکوه و صحرا
[...]
طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۲
زبامی چو بینم که ماهی برآید
به یاد توام از دل آهی برآید
زدل هر دمم گرنه آهی برآید
کی از کنج چشمش نگاهی برآید
ندارد ملک چون سرداد خواهان
[...]
طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱
نمودی گاه زلف عنبرین گه خال مشکینم
ندانستم که بیرون برد از کف دل، کدامینم
گلی در گلبنم نشکفت وزین حسرت که غمگینم
ولی در خون از آن غلتم که محرومست گلچینم
چه شد از تلخی هجر تو جان دادم که از وصلت
[...]
طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲ - در استمهال از پرداخت وام فرماید
ایا ستوده خصالی که چرخ گاه عطا
هزار چشم به دست تو دوخت از اختر
رواست کز پی بزم تو بی طلب ریزی
زنافه مشگ وز نی شکر از صدف گوهر
شود چو عارضت افروخته ز آتش خشم
[...]