سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۶ - داستان رستم پور زال در هفت ده سالگی و جنگ کردن او با ببر بیان قسمت اول
چو تو کودک پروریده به ناز
کنی جنگ ببر بیان را تو ساز
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۶ - داستان رستم پور زال در هفت ده سالگی و جنگ کردن او با ببر بیان قسمت اول
چو بشنید آن مرد بردش نماز
بدو گفت کای پهلو سرفراز
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۶ - داستان رستم پور زال در هفت ده سالگی و جنگ کردن او با ببر بیان قسمت اول
چو البرز برگشت از جنگ باز
بشد نزد گودرز و بردش نماز
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۷ - داستان رستم پور زال در هفت ده سالگی و جنگ کردن او با ببر بیان قسمت دوم
پذیره شدن گرد لشکر بساز
دو منزل بیامد برش پیش باز
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۸ - آغاز داستان فرامرز پور رستم زال و بانو گشسب خواهر او
به نزدیک بانو ببردش فراز
ببوسید روی زمین نیاز
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۸ - آغاز داستان فرامرز پور رستم زال و بانو گشسب خواهر او
فکندند هر دم نشیب و فراز
بسی گور و آهو پی بزم ساز
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۸ - آغاز داستان فرامرز پور رستم زال و بانو گشسب خواهر او
کشیدند هر سوی صید از فراز
به نزدیکی چشمه دلنواز
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹ - ملاقات کردن فرامرز و بانوگشسب
دلیر و هژبر افکن و سرفراز
سوار صف آرای دشمن گداز
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۰ - جنگ کردن رستم با فرامرز و بانو گشسب (و) آزمودن رستم، ایشان را پنهان داشتن خود را در جنگ
چو مرکب سر خود بپیچید باز
بدید او هم آورد با اسب و ساز
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۱ - باز نمودن راز خود، فرامرز و بانو گشسب با رستم زال و جنگ کردن ایشان
تهمتن به یاری رسیدش فراز
گرفتش سر ره برو جنگساز
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۱ - باز نمودن راز خود، فرامرز و بانو گشسب با رستم زال و جنگ کردن ایشان
سوار دلاور بغرید باز
بیامد بر گرد پیکار ساز
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۲ - زخم زدن بانو گشسب بر رستم
فرامرز گفتش که ای سرفراز
همان ساز بزم کبابی بساز
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳ - اندر شکار رفتن فرامرز با بانو گشسب
زنخجیر گشتند و گشتند باز
به نزدیک آن خیمه دلنواز
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۹ - تمثال آوردن پیران و گفتن حقیقت پیش افراسیاب (و) منع کردن پیران،افراسیاب را برای جنگ بانو گشسب
چو آمد به نزدیک دنبه فراز
شده تیز از حرص دندان آز
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۹ - تمثال آوردن پیران و گفتن حقیقت پیش افراسیاب (و) منع کردن پیران،افراسیاب را برای جنگ بانو گشسب
پس آنگاه بانو به صد عز و ناز
سوی خانه آمد از آن دشت باز
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۲۰ - گفتار اندر خواستگاری کردن پادشاهان هندوستان برای بانو گشسب ونامه نوشتن ایشان برای زال زر
که بر خاک درگاه او با نیاز
که نومید گردد تهی دست باز
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۲۰ - گفتار اندر خواستگاری کردن پادشاهان هندوستان برای بانو گشسب ونامه نوشتن ایشان برای زال زر
چو هستیم از فر تو سرفراز
بود دیده ما ز لطف تو باز
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۲۲ - جنگ کردن پادشاهان هندوستان با بانوگشسب
بیامد به نزدیک دستان فراز
پیاده شد و برد پیشش نماز
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۲۷ - گفتگو کردن پهلوانان با یکدیگر از برای بانو گشسب
چو شد گفتگوهای مردم دراز
شدند از دلیران به هم جنگ ساز
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۳۰ - نالیدن رستم از درگاه خداوند و زور خواستن او (و) و گوشه فرش گرفتن و پرت کردن، پهلوانان را
نخستین بیامد به جای نماز
چنین گفت با داور پاک راز