گنجور

 
۱
۲
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲

 

آن شاخ گل که رونق سرو و سمن ازوست

صد دل چو لاله غرقه به خون در کفن ازوست

شیرین دهان من چو لب یار می گزد

رشک هزار طوطی شکر شکن ازوست

گفتا که خون من به قیامت از او مخواه

[...]

۴ بیت
اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۲

 

دلا، خار ستم از پا برون خواهد شدن وقت است

غمی کز دل نشد هرگز کنون خواهد شدن وقت است

خزان غم ورق گرداند و بوی نوبهار آمد

رخ زردم ز شادی لاله گون خواهد شدن وقت است

گذشت آن خشکسان غم مریز ای دیده سیل خون

[...]

۴ بیت
اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۳

 

هر کس که پا نهاد بکویت ز دست رفت

هشیار و عاقل آمد و مجنون و مست رفت

زلف تو خواستم که بگیرم دلم ربود

آنم بدست نامد و اینم ز دست رفت

دلبر چو رفت رشته جان گو گسسته باش

[...]

۴ بیت
اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » اشعار ترکیبی » شمارهٔ ۱۱ - رباعی مستزاد

 

این مغبچگان به ما ملامت چه کنند

بی جرم و خطا

ما را به در از کوی سلامت چه کنند

از راه جفا

امروز اگر کشند ما را بستم

[...]

۴ بیت
اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۸

 

کسی که سر بدر آرد ز روزن هستی

نگاه کن بدو نیکش که هر دو موجودست

گر آفتاب سعات برو نظر نظر دارد

همیشه همدم اقبال و بخت مسعودست

وگر ز پرتو خورشید بخت شد محروم

[...]

۴ بیت
اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۶

 

بدو نیک و شاه و گدای و ملک

همه بندگانند بیگانه کیست

یکی را جهان میدهی سر بسر

یکی را جوی نیست چندانکه زیست

یک قاف تا قاف خوان می کشد

[...]

۴ بیت
اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۱

 

بنده را مردن از طلب خوشتر

خاصه ذکر روی بندگی طلبد

مردن اسکندرش بسی بهتر

که از خضر آب زندگی طلبد

شاعران در جهان دو طایفه اند

[...]

۴ بیت
اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵۹

 

ایکه گویی که بحسن سخن من اهلی

اضطرابی ننمود و لب تحسین نگشود

بخدایی که مرا گنج معانی داده ست

که بسرمایه کس همت من نیست حسود

لیکنم دیده و دل جان سخن می طلبد

[...]

۴ بیت
اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۹۷

 

فطرت آدم است یک جوهر

تا چه چیزش قضا قرین کرده

نطفه یی را ز پاکی طینت

جوهر لعل آتشین کرده

دیگری را چو آب چشم فقیر

[...]

۴ بیت
اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » تواریخ » شماره ۲ - در ولادت ملک منصور گوید

 

بخت ملک قاسم از الطاف حق

چرخ بحکمش شد و او حکم است

داد خدایش خلفی کز شرف

مشتریش چاکر و مه خادم است

اختر فرخنده منصور نام

[...]

۴ بیت
اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » تواریخ » شماره ۶ - تاریخ وفات سلطان خلیل

 

مکن تکیه بر مسند عمر فانی

که سر رشته عمر بر بیوفایی است

نگه کن بسلطان خلیل سرافراز

که چون غرقه در خون ز تیغ جدایی است

بفرمان شاهی فدا کرد جان را

[...]

۴ بیت
اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » تواریخ » شماره ۲۴ - تاریخ وفات خواجه بسحاق

 

خواجه بسحاق پیر صاحبدل

بود شمعی درین کهن فانوس

شد اسیر اجل که مردن را

نکند چاره عقل جالینوس

رفت مردانه آخر از عالم

[...]

۴ بیت
اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » تواریخ » شماره ۴۳ - تاریخ وفات شیخ محمد لاهیجی

 

هادی رهروان دین شیخ محمد آنکه بود

لاهجی و بمعرفت آیت رحمت اله

پرتو نور بخشیش برده ز آفتاب دست

صورت نور بخشیش کرده خجل جمال ماه

شد چو مسیح بر فلک سیاه ز خاک برگرفت

[...]

۴ بیت
اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۲

 

وصالی ار چه کمم داده است بخت ولیک

چه من بیاد تو دایم خوشم وصال انگار

اگر دوا نکنی درد ما ز دردی دن

تو چون خوشی مه من باد جان من بیمار

همه مراد من ای مست ناز چون نظریست

[...]

۴ بیت
اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۲

 

خیال روی تو تا بسته اند بر چه نسق

که جان نیافته شمعی نظیر آن رخسار

اگرچه وجه تو در خورد ز دست چرخ رقم

کشیده نیک برو بیقلم خطت زنگار

تویی که هر که بزیب و جمال جز تو بود

[...]

۴ بیت
اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۶ - دایره مرکب مدور

 

حریف بزم گل از جوی خلد زان مستست

که سبزه خضر خرامست بر لب انهار

شدست خلد برین باغ و بنگر از سبزه

دمیده خضر خطان را بگرد گل شب تار

رهین جام شرابست هوش اهل نظر

[...]

۴ بیت
اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۶ - دایره مرکب مدور

 

میان باغ دگر جوش میزند گل از آنک

چو مست باده مگر شوری افکند بهزار

حیات زندگیش همچو باده خون جوشد

که مرغ مست خروشد بنوحه از اشجار

ضعیف را بلب جو نشاط از آن خیزد

[...]

۴ بیت
اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۷ - دایره مرکب مدور

 

تویی که چرخ نگردد بنقطه از امرت

براستی گذراند همیشه چون پرگار

اگر فتاده براهست پیش تو صد سر

شهان چگونه توانند ازین طریق فرار

بهر که راست بود با تو ازادب خوش باش

[...]

۴ بیت
اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۷ - دایره مرکب مدور

 

رساند خطبه نظمت بگوش جان سحری

نه آنچنان که کند عقل نسبت اشعار

نهفته است بسی نکته زیر هر سخنت

همین بود سخن بکر و زیور افکار

طرایف تو همه در شنیدن آمد در

[...]

۴ بیت
اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۷ - دایره مرکب مدور

 

مگس ندیده ز حلم و حیای تو رنجی

کمین نکرده ببد با کسی زهی اطوار

چه خلق خلق بود بهتر از تو ایخورشید

چنین که ذره ندیدی بچشم استحقار

همین بود هنر خلق اگر کند بشری

[...]

۴ بیت
اهلی شیرازی
 
 
۱
۲
 
تعداد کل نتایج: ۳۵