گنجور

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۸

 

تا زنده ام بود غم عشقش هوس مرا

دامن زدن بر آتش دل هر نفس مرا

عشق آمد و رهاند زننگ هوس مرا

گردیده رزق شعله همه خار و خس مرا

در کشمکش فکنده به دریای زندگی

[...]

۱۱ بیت
جویای تبریزی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۳

 

ترا کاری بجز جور و جفا نیست

مرا هم شیوه ای غیر از وفا نیست

مکرر سیر باغ حسن کردیم

گلشن را رنگ و بویی از وفا نیست

گزیدم بسکه شبها از ندامت

[...]

۱۱ بیت
جویای تبریزی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۵

 

رهزن دین و دلم آن نرگس جادو بس است

تیر روی ترکش مژگان نگاه او بس است

چشم من بر ما ضعیفان ناز آن ابرو بس است

با کمان سختی به قدر قوت بازو بس است

دل شود بیتاب تر از مهربانیهای یار

[...]

۱۱ بیت
جویای تبریزی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۹

 

آسوده دلی که بی قرار است

آن دیده خنک که شعله بار است

چون آینه عیب جو در این بزم

تا عیب نماست عیب دار است

کینم بدل تو بی مروت

[...]

۱۱ بیت
جویای تبریزی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۶۶

 

مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم

پیچ و تاب غم عشق تو بود زنجیرم

سوی خود می کشد از دایرهٔ تدبیرم

زور وابستگی سلسلهٔ تقدیرم

شوق زخم دگرم باعث بیتابی شد

[...]

۱۱ بیت
جویای تبریزی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۷۵

 

دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی

جان می دهم خندهٔ پنهان تو جتی

در دم چو اثر کرد در او منصب دل یافت

در پهلوی من غنچهٔ پیکان تو جتی

بیهوشی ام از نشئهٔ سرجوش طهور است

[...]

۱۱ بیت
جویای تبریزی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » مناقب » شمارهٔ ۳۴ - در منقبت حضرت امام موسی کاظم (ع)‏

 

گشودن می توانستی گره از کار اگر ناخن

نبودی لاله سانم عقده ای در زیر هر ناخن

الم از خود رسد محنت پرستان را که همچون گل

مرا پهلوی هر چاکی بروید در جگر ناخن

سر مویی گره از رشتهٔ تقدیر نگشاید

[...]

۱۱ بیت
جویای تبریزی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » مناقب » شمارهٔ ۴۵ - تجدید مطلع

 

ای که صاف مغفرت در جام عصیان ریختی

در فضای دل ز مهرت رنگ ایمان ریختی

بسکه پاشیدی در و یاقوت از دست کرم

آبروی قلزم و خون دل کان ریختی

زور بازوی ترا نازم که با گرز گران

[...]

۱۱ بیت
جویای تبریزی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۵

 

حبذا نواب حفظ الله خان

آنکه چشم مهر و مه مثلش ندید

دست خیاط قضا نام خدا

خلعت دولت بر اندامش برید

خنجر قهرش دل گردان شکافت

[...]

۱۱ بیت
جویای تبریزی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۸۷

 

نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی

یکرنگ خواجهٔ دو سرا مرتضی علی

در بحر نعت و منتقبتم آشنا کنید

یا مصطفی محمد و یا مرتضی علی

ذات نبی گلست و علی بوی گل بود

[...]

۱۱ بیت
جویای تبریزی