گنجور

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - وله ایضاً در مدح علاءالدین محمد

 

مدتی گردون ز غیرت داشت سرگردان مرا

زانک در دانش مزید یافت بر اقران مرا

منت ایزد را که باز از ظلمت حرمان چو خضر

رهنما شد بخت سوی چشمه حیوان مرا

بودم اندر تیه حیرت مدتی همچون کلیم

[...]

۳۱ بیت
ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٣٣ - قصیده

 

هر که را توفیق ایزد یار و دولت یاورست

خاکپای آسمانسای تواش تاج سرست

این منم یارب که از بیدای حیرت چون کلیم

سوی طور عزتم نور تجلی رهبرست

سر بشاهی گر برارم عقل را ناید شگفت

[...]

۳۱ بیت
ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴٨ - وله ایضاً قصیده در مدح امیر محمد بیک

 

چون نگارم گوی مه از غالیه چوگان کند

عاشقانرا دل زغم چون گوی سرگردان کند

گر نسیم صبحدم بر خاک کویش بگذرد

قیمت مشک ختائی در جهان ارزان کند

هر کرا مار سر زلفین پر تابش بخست

[...]

۳۱ بیت
ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵٢ - قصیده در مدح خواجه علاءالدین محمد

 

زهی به سلسله زلف مشگبار مجعد

دل شکسته چون من هزار کرده مقید

ربوده گوی لطافت به صولجان سر زلف

ز دلبران سهی قد و شاهدان سمن خد

گشاده هندوی زلفت به تاب دست تطاول

[...]

۳۱ بیت
ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٨٨ - قصیده فی التوحید و الزهد و نعت الرسول صلی الله علیه و سلم

 

موسم پیری رسید ایدل جوانی ترک گیر

ز آنکه نالایق بود کار جوان از مرد پیر

هر چه آن در تیرگی شام دستت میدهد

می نشاید کرد چون روشن شود صبح منیر

بگذر از کار جهان اکنون که داری اختیار

[...]

۳۱ بیت
ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٠٠ - قصیده در طیبت و مدح نظام الدین یحیی

 

چیست آن گوهر که هست از لعل تاجی برسرش

وز پرند آل دائم گرته ئی اندر برش

هست سرخی باد سار و تنگ چشم و سخت دل

وز لباس آل عباس است اکثر بسترش

همچو بیماریست مزمن لیک گر میلش بود

[...]

۳۱ بیت
ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٢٧ - ایضاً له در مدح نظام الدین یحیی

 

ساقی بیار باده که چون خلد شد چمن

شد باغ روشن از گهر ابر تیره تن

آهوی سرو نافه بیفکند وزین قبل

باد صبا گرفت دم نافه ختن

زد بر نوای بلبل شیدا چنار دست

[...]

۳۱ بیت
ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٢٨ - قصیده در مدح تاج الدین علی سربداری

 

مرا دولت بشارت داد و گفت آمد زمان آن

که از دوران شوی بارد گر خرم دل و شادان

صفای صبح پیروزی بفال سعد شد پیدا

ظلام شام نکبت گشت زیر نور او پنهان

چه خوش زین مژده ناگه بگوش هوش من آمد

[...]

۳۱ بیت
ابن یمین