زهی بسلسله زلف مشگبار مجعد
دل شکسته چون من هزار کرده مقید
ربوده گوی لطافت بصولجان سر زلف
ز دلبران سهی قد و شاهدان سمن خد
گشاده هندوی زلفت بتاب دست تطاول
کشیده غمزه ترکت ز جفن تیغ مهند
صبا ز روی تو شبگیر نسخه ئی بچمن برد
عروس گل بتماشا برون دوید ز مسند
ببرده رونق نرگس بدان دو غمزه جادو
شکسته قیمت سنبل بدان دو زلف مجعد
شگفت نیست که در پیش سرو سرکش قدت
فرو شود بگل از رشک پای سر و سهی قد
جواب تلخ ز شیرین لبت شنیدم و گفتم
ز شور بختی من شد شرنگ نار طبر زد
بغیر از آتش عشق تو کیمیا که نشان داد
که اشک دیده عاشق چو عسجدست و چو بسد
غلام آنلب لعلم که چون بخنده در آید
چو کلک صاحب اعظم نشاند در منضد
خدیو عالم رادی که کان لعل فشانرا
زغیرت کف او در دل است خون معقد
محیط مرکز رفعت سپهر جاه و جلالت
علاء دولت و ملت محمد بن محمد
وزیر شاه نشان آنکه دولت ابدی را
جناب او بود از کاینات مرجع و مقصد
ببوی جود وی آیند سایلان بجنابش
بلی که مشک بخود ره نماید از دمدش ند
خرد فتاد بحیرت زکار نامه وردش
که روی ملک بآب سیاه کرده مورد
اگر بعقد ثریا کند نگاه بغیرت
شود ز غیرت او چون بنات نعش مبدد
نسیم لطفش اگر بگذرد بر آتش دوزخ
شوند دوزخیان در ریاض خلد مخلد
زهی رفیع جنابی که زیبد ار بتفاخر
زخاک پای تو سازند تاج تارک فرقد
برات رزق خلایق از آن همیشه روانست
که میشود بعلامات همت تو مؤکد
بعهد عدل تو فتنه چنان بخواب فروشد
که بر نخیزد از این پس بهیچوقت ز مرقد
اگر شود چو الف قامت حسود تو ممدود
ز تیغ قهر تو باشد کشیده بر سر او مد
ز خوف تیغ تو نگذشته هیچ حرف ندانم
که در مطاوی آن مدغم است ملک مؤبد
حسود سر سبک ار سرکشد ز حکم روانت
نهند بر سرش اره بسان حرف مشدد
عجب مدار که از روی تست کوری خصمت
که هست کوری افعی بخاصیت ز زمرد
هزار یک نشود گفته از صفات تو هرگز
اگر بوصف تو مشحون کنم هزار مجلد
اگر چه قافیه دالست یک دو جای درینشعر
غرض ز شعر تو دانی نه قافیه است مجرد
ز فر مدح تو آرم بدست دولت باقی
که بود دولت حسان ز یمن دولت احمد
ولی چو پیشتر از من مهندسان فصاحت
بنای شعر برین شیوه کرده اند مشید
روا بود که بزرگان فضل خورده نگیرند
چو اقتداست که کردم نه مذهبی است مجدد
دعای جاه تو گفتن مهم تر ابن یمین را
ز عذر قافیه گفتن بدینطریق ممهد
همیشه تارخ خورشید همچو صورت بلقیس
جهانفروز بود بر فراز صرح ممرد
نظام کار تو ای آصف زمانه چنان باد
کزو روان سلیمان برد خجالت بیحد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به مدح و ستایش زیبایی، جذابیت و مقام والای شخصی اشاره دارد که شاعر او را با زلفهای مشکی و مجعد و قد بلندی توصیف کرده است. شاعر در بیان عشق و آرزوی خود از معشوق، به لطافت و جاذبه او اشاره میکند و روح و دل خود را به خاطر این عشق شکسته میداند. او همچنین به ویژگیهای شخصیتی و کمالات معشوق میپردازد و او را منبع جود و کرامت معرفی میکند.
در کل، شعر در ستایش از زیبایی و جذابیت معشوق، همچنین مقام و منزلت او در جامعه بنا شده و شاعر از این طریق احساسات عاشقانه و ارادت خود را ابراز میکند.
هوش مصنوعی: ای کاش آن زلفهای مشکی و مجعد که زینتبخش سلسلههاست، دل شکستهای مانند من را هزاران بار متصل و مقید کند.
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به زیبایی و لطافت غالب بر دلبران دارد. گوی لطافت به معنای نمادی از زیبایی و ظرافت است که از زلفهای دلبران و قامتهای بلند و زیبا نشأت میگیرد. در واقع، زیبایی این افراد آنقدر جذاب و فریبنده است که به نوعی افراد را تحت تاثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: موهای زیبای تو مانند گلی است که به راحتی در دست میکشد و شکوهی خاص دارد. نگاه مرموز و جذاب تو، همچون تیری است که از چشمانت نشأت میگیرد و قلبها را میشکافد.
هوش مصنوعی: نسیم صبحگاهی از چهرهات پیغامی به دل من آورد و عروس گل، با شوق و زیبایی از جای خود بیرون دوید تا تماشایت کند.
هوش مصنوعی: رونق و زیبایی نرگس در اثر دو غمزه دلربا از بین رفته و ارزش سنبل به خاطر دو زلف مجعد کاهش یافته است.
هوش مصنوعی: تعجبی ندارد که در برابر قامت بلند و زیبای تو، گلها از حسادت به پایین بیفتند و زانوان خود را خم کنند.
هوش مصنوعی: من از زبان تو جواب تلخی شنیدم، و به خاطر بدشانسیام، احساس کردم مانند سمی است که از آتش به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: جز آتش عشق تو، چیزی دیگر ارزشمند نیست. اشکهای یک عاشق، همانند طلا و گنج باارزش است.
هوش مصنوعی: خدمتگزار آن علمم که وقتی لبخند میزند، مانند قلمی میشود که بزرگی بر میزی قرار داده باشد.
هوش مصنوعی: خدای بزرگ و عالم، که برای زیباییاش حادثهها و تغییرات زیادی میافتد، در دل خود حس حسادت را چون سینهای پر از خون احساس میکند.
هوش مصنوعی: این بیت به فضایل و مقام والای محمد بن محمد اشاره میکند که در مرکز توجه و عظمت قرار دارد. او نمایانگر جلال و شکوهی است که به دولت و ملت تعلق دارد.
هوش مصنوعی: وزیر شاه نشانهای از این است که او منبع و مقصد دولت جاودانی است و از این جهان به عنوان واسطهای در این زمینه عمل میکند.
هوش مصنوعی: بوی سخاوت او باعث میشود که درخواستکنندگان به سوی او بیایند، زیرا عطر خوش مشک به خودش راه نشان میدهد و از عطرش پیداست.
هوش مصنوعی: خرد در نتیجهی کار نامهی او در حیرت مانده است، زیرا زیبایی و شکوه ملک را به رنگ آب سیاه تغییر داده است.
هوش مصنوعی: اگر کسی به ستاره ثریا بنگرد، غیور میشود و غیرت او مانند ستارههای دنبالهدار متلاشی میشود.
هوش مصنوعی: اگر نسیم رحمت و لطف خداوند بر دوزخیان بوزد، آنها از عذاب دوزخ رهایی یافته و به نعمتهای بهشتی خواهند رسید.
هوش مصنوعی: چه خوب است مقام والای تو که اگر برای فخر و بزرگی هم که شده، از خاک پای تو تاجی بر سر بگذارند.
هوش مصنوعی: رزق و روزی مردم همیشه در جریان است و این استمرار به نشانههای تلاش و اراده تو بستگی دارد.
هوش مصنوعی: در دوران عدالت تو، مشکلات و فتنهها چنان آرامش پیدا میکنند که دیگر هرگز از خواب برنخواهند خاست و به زندگی عادیشان باز نخواهند گشت.
هوش مصنوعی: اگر قامت حسود تو به مانند الف باشد، این بدان معناست که تیغ قهر تو بر سر او کشیده خواهد شد.
هوش مصنوعی: از ترس تیغ تو هیچ کلمهای نمیتوانم بگویم، زیرا هر آنچه در دل آن نهفته است، سرنوشت ابدی را در بر دارد.
هوش مصنوعی: حسود اگر بخواهد به تو آسیب برساند و به خودش حسادت کند، باید بداند که عواقب کارش به خودش خواهد برگشت، مانند یک حرف تکراری که بر سرش افتاده است.
هوش مصنوعی: نباید تعجب کنی که به خاطر زیبایی تو، دشمن تو هم به حالت کوری در آمده است، چرا که این حالت همچون خاصیت زهر افعی است که از زیبایی زمرد ناشی میشود.
هوش مصنوعی: هرگز نتوانم تمامی ویژگیهای تو را به زبان بیاورم، حتی اگر هزار کتاب دربارهات بنویسم.
هوش مصنوعی: اگرچه قافیه این شعر "دال" است، ولی در چند جا هدف از این شعر بیش از قافیه است و قافیه تنها یک جنبه از آن به شمار میآید.
هوش مصنوعی: از زیبایی ستایش تو، دستی دراز کنم به سوی دولتی که پایدار بماند، زیرا خوشبختی حسان (شاعر) از برکت خیر و سعادت احمد (پیامبر) بوده است.
هوش مصنوعی: اما چون پیش از من شاعران ماهری هنر بیان شعر را به این سبک ساختهاند، نباید مغرور شویم.
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که بزرگانی که دانشی را کسب کردهاند، نباید به خاطر اقتدا کردن به دیگران، از علم و فضیلت خود دست بکشند. این عمل از نظر شاعر، نوعی تقلید و پیروی بدون توجه به اصول و اعتقادات فردی است و نباید به آن دامن زده شود.
هوش مصنوعی: دعای جاه و آبرو دادن به تو برای ابن یمین از بهانه آوردن برای قافیهسازی مهمتر است، و این به نوعی مقدمهچینی کرده است.
هوش مصنوعی: همیشه نور خورشید مانند زیبایی بلقیس، درخشان و سرشار از زندگی بر بالای قصر عظیم و محکم میتابد.
هوش مصنوعی: ای آصف، همانا کار تو به گونهای است که مانند بادی که سلیمان را از آن آگاه کرد، همه چیز را تحت تأثیر خود قرار میدهد و هیچ گونه شرم و خجالتی در آن نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ایا قواعد گیتی بدولت تو ممهدّ
زهی معارج گردون ز رفعت تو مشید
نهال باغ معانی چراغ چشم امانی
خدیو مسند دولت سزای خاتم و مسند
تکین مال امارت نگین دست وزارت
[...]
کجا شود به حقیقت عیان جمالِ حقیقت
اگر مظاهر و آئینهٔ مجاز نباشد
ایا نسیم سحر پا بنه بتارک فرقد
ببوس درگه موسی بن جعفر بن محمد
سپس به حضرتش از من بگو که باش بگیتی
هماره فرخ و فیروز و کامکار و مؤید
رخ تو غیرت اختر دل تو معدن گوهر
[...]
به غیر باده زادۀ حلال کسی نشان نداند
از این حرام زادگان یکی خوش امتحان ندارد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.