شمارهٔ ٨٨ - قصیده فی التوحید و الزهد و نعت الرسول صلی الله علیه و سلم
موسم پیری رسید ایدل جوانی ترک گیر
ز آنکه نالایق بود کار جوان از مرد پیر
هر چه آن در تیرگی شام دستت میدهد
می نشاید کرد چون روشن شود صبح منیر
بگذر از کار جهان اکنون که داری اختیار
پیشتر کآن اضطرارت بگذراند ناگزیر
بیش چون بلبل هوای گلشن دنیا مکن
چون ترا بر سر سمن بشکفت و بر عارض زریر
پای مرغ جان ز دام زلف جانان برگشای
تا زند بر شاخسار سدره و طوبی صفیر
دل چه بندی اندرین فانی سرای مستعار
چون کس دیگر بود هر ساعت او را مستعیر
نقد عمر خویش را از غش عصیان پاک دار
ز آنکه ره داری به پیش و زادت اینست ایفقیر
ورنه بی برگ و نوا مانی تو در بازار حشر
قلب روی اندود داری وانگهی ناقد بصیر
گر چه ریزی از هوا بر خاک آبروی خویش
چون شرر بیرون جهی از آتش چرخ اثیر
ای دل از چاه ضلالت گر خلاصی بایدت
عروه وثقای شرع احمد مختار گیر
تاج بخش انبیا کاندر شب معراج قدس
بر گذشت از عرش و کرسی زد فراز آن سریر
آن سپهر شفقت و رحمت که مهرش تافتست
بر وضیع و بر شریف و بر صغیر و بر کبیر
و آنکه رغم دشمنانرا ساخت از سیمین سپر
یکدو قوس اندر خور سدره بانگشت چو تیر
کرد بر دعویش اظهار شهادت سوسمار
با عزیز و با ذلیل و با عظیم و با حقیر
سایه او کس ندیدی ز آنکه بودی نور پاک
سایه ظلمانی بود باشد محال از مستنیر
گوش او در خواب و بیداری و چشم از پیش و پس
بود بر سمع و بصر قادر بفرمان قدیر
تا نشاند آتش اشراک عالم سوز را
از پی اظهار معجز دست او شد آبگیر
یکزمان کز متکا مهر نبوت وا گرفت
چوب خشگ مسجد آمد از تأسف در نفیر
قطره ئی چند از مساس پای گردون سای او
کرد شیرین آب شور و تلخ را در قعر بیر
ز اطلس گردون ببالای رفیع قدر او
کسوتی میدوخت خیاط ازل آمد قصیر
در جهان ز اهل فصاحت چون کتابش سورتی
کس نیاورد ارچه بعضی بود بعضی را ظهیر
نسخ آیاتش بدین غیر او نا ممکن است
ز آنکه نی بهتر از آن باشد نه نیز آنرا نظیر
هر که سر برتابد از درگاه جنت رتبتش
ز آسمانش آید ندا سحقا لا صحاب السعیر
تا زبانم میسر اید نعت آن صاحب کمال
از اثیرم گر مروتر گشت در فکرت ضمیر
گر چه نعتش را چو آرد بر زبان ابن یمین
با زبانی پر زه افتد در کمان از غصه تیر
میشود در وصف او حیران بلکنت این زبان
گر همه منشی دیوان فلک باشد دبیر
ور درختان باشد او را کلک و دریاها مداد
ور پی انشا ز اوراق فلک سازد حریر
پس کند تحریر وصف ذات پاکش تا بحشر
در خیالم نیست کآرد در قلم عشر عشیر
یا رسول الله اگر چه مجرمم تائب شدم
دستگیری کن مرا در روز سر مستتیر
نیستم نومید اگر چه مسرفم زیرا که هست
آیه لا تقنطوا من رحمه الله دلپذیر
در طریق اهل عرفان نا امیدی شرط نیست
مصطفی گر چه نذیر آمد هم او آمد بشیر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به مضامین مهمی درباره پیری، زندگی و بندگی خداوند پرداخته است. شاعر به جوانان توصیه میکند که از روزهای جوانی خود بهترین استفاده را بکنند و به نفس خود تسلط یابند. او به فانی بودن دنیا اشاره کرده و از دلها میخواهد که به امور دنیوی وابسته نباشند. همچنین، بر اهمیت پیروی از تعالیم پیامبر اسلام تأکید شده و امید را به بندگان خدا میدهد که حتی در سختیها نیز نباید ناامید شوند. شاعر ضمن تمجید از مقام پیامبر، از همه افراد دعوت میکند که از رحمت و بخشش او بهرهمند شوند. در نهایت، او به اقرار به اشتباهات خود میپردازد و به امید رحمت الهی دعا میکند.
هوش مصنوعی: فصل پیری در حال نزدیک شدن است، ای جوان، از جوانی خود دست بردار زیرا کارهای جوانان از عهده مردان پیر بر نمیآید.
هوش مصنوعی: هر چیزی که در تاریکی شب به دست میآوری، قابل نگهداشتن نیست و فقط زمانی میتوانی آن را حفظ کنی که صبح روشنی بیاید.
هوش مصنوعی: از کارهای دنیا عبور کن، زیرا اکنون در اختیار خودت هستی. قبل از این که به وضعیتی ناگزیر و اضطراری گرفتار شوی، بهتر است که به فکر خودت باشی.
هوش مصنوعی: زیاد در آرزوی زیباییهای دنیا نباش، زیرا که تو مانند بلبل هستی که فقط به خاطر گلستان میخواند، و در عین حال بر روی سمن (یک نوع گل) شکوفا شدهای و بر روی چهرهای زرین قرار داری.
هوش مصنوعی: پاهای مرغ به دام زلف محبوب گرفتار شده، پس از آزاد شدن میتواند به سوی درختان بهشتی برود و در آنجا خوشحالی و شادی را تجربه کند.
هوش مصنوعی: دل خود را در این دنیای فانی و موقتی که به ما داده شده، نبند. زیرا مانند دیگران، هر لحظه ممکن است از این دنیا گرفته شده و از دست برود.
هوش مصنوعی: عمر خود را از نیرنگ و گناه دور نگهدار، زیرا که در این مسیر، راهنمایی داری و این نکته برای تو، ای دردمند، بسیار مهم است.
هوش مصنوعی: اگر در بازار روز قیامت بدون اعمال خوب و نیک حضور داشته باشی، مانند درختی بی برگ و ثمر خواهی بود. اما در دل تو ناقدی آگاه و بینا وجود دارد که حقایق را میشناسد و پنهان نمیماند.
هوش مصنوعی: هرچند که تو قطرهای از هوا هستی، وقتی بر زمین مینشینی، شخصیت و عزت خود را مانند جرقهای که از آتش خارج میشود، از دست میدهی.
هوش مصنوعی: ای دل، اگر میخواهی از گمراهی رهایی پیدا کنی، باید به دینی که از سوی پیامبر احمد آمده است، پناه ببری و به اصول آن چنگ بزنید.
هوش مصنوعی: تاجی که به پیامبران داده میشود، در شب معراج از بالای عرش و کرسی عبور کرد و بر فراز تخت سلطنت قرار گرفت.
هوش مصنوعی: آسمان محبت و مهری که نورش بر همه میتابد، چه بر انسانهای معمولی و چه بر افراد بزرگ، و چه بر کوچکترها و چه بر بزرگترها.
هوش مصنوعی: کسی که با وجود دشمنان، از سپر نقرهای خود دفاع میکند و مانند تیر به سوی هدف میزند.
هوش مصنوعی: در اینجا به بیان این موضوع پرداخته میشود که در یک دعوی یا ادعا، شواهد و گواهیهایی از سوی سوسمار ارائه شده که شامل تمام اقشار جامعه، از عزیزان و افراد با مقام تا افراد معمولی و بیپناه، میشود. این اشاره به این دارد که گاهی اوقات در یک موضوع، اشخاص و عناصر مختلف به عنوان شاهد در نظر گرفته میشوند، بدون توجه به مقام یا جایگاه آنها.
هوش مصنوعی: هیچکس سایه او را ندیده است، زیرا او خود نور پاکی است. سایه او، که به نوعی بیانگر تاریکی است، موجودیتی غیرممکن است که از نوری درخشان نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: در خواب و بیداری، او گوشش به صداها و چشمش به دیدنیها توجه دارد و بر اساس قدرتی بزرگ، همه چیز را تحت فرمان دارد.
هوش مصنوعی: آتش جهل و کفر را که باعث نابودی جهان است، با معجزههای او مهار کرد و پس از آن در نتیجه این نمایانسازی، آب جاری شد.
هوش مصنوعی: روزی که از بالشت مهر و محبت پیامبری دور شدم، چوب خشک مسجد به خاطر اندوه فریاد زد.
هوش مصنوعی: چند قطرهای از تماس پای گردون باعث شده که آب شور و تلخ در عمق به شیرینی تبدیل شود.
هوش مصنوعی: از آسمان، که مانند یک جامهساز به نظر میرسد، برای شخصی با مقام والا جامهای میدوخت. اما در این میان، این جالب است که این خیاط ازل (زمانی که هنوز چیزی به وجود نیامده بود) کوتاهقد و ناچیز بود.
هوش مصنوعی: در دنیا، کسی مانند کتابی با زیبایی و فصاحت نیست که به ظهور برسد، هرچند برخی از افراد میتوانند دیگران را یاری کنند.
هوش مصنوعی: محال است که آیات او را با چیزی غیر از خود او تغییر دهیم، چرا که هیچ چیز بهتر از آن وجود ندارد و هیچ چیز دیگری هم مشابه آن نیست.
هوش مصنوعی: هر کس از درگاه بهشت سرپیچی کند، فریادی از آسمان به او خواهد رسید که میگوید: دور از رحمت الهی، ای همراهان آتش!
هوش مصنوعی: هر زمان که بتوانم، درباره ویژگیهای آن شخصیت بزرگوار سخن میگویم، حتی اگر ذهنم در تفکر عمیقتر شود.
هوش مصنوعی: اگرچه وقتی ابن یمین توصیف او را بیان کند، کلماتش به گونهای است که مثل تیری غمناکی از کمان برمیآید.
هوش مصنوعی: اگر بخواهیم زیبایی و ویژگیهای او را توصیف کنیم، زبان ما ناتوان است، حتی اگر بهترین نویسندگان آسمانی هم گرد هم بیایند تا قلم به دست بگیرند.
هوش مصنوعی: اگر درختان دارای قلم باشند و دریاها مداد، و اگر برای نوشتن از پردههای آسمان حریر بسازند،
هوش مصنوعی: شاعر میگوید که سعی میکند توصیف و شرح ویژگیهای خداوند را به رشته تحریر درآورد و همچنان در ذهنش باقی بماند، اما میداند که این توصیف هرگز نمیتواند به درستی و کامل بیانگر عظمت او باشد.
هوش مصنوعی: ای پیامبر خدا، اگرچه گناهکارم، اما پشیمان شدهام. لطفاً در روز قیامت به من کمک کن.
هوش مصنوعی: هرچند که در زندگی دچار افراط و زیادهروی هستم، اما ناامید نیستم، چرا که آیهای وجود دارد که ما را به رحمت خدا امیدوار میسازد و ما را از ناامیدی دور میکند.
هوش مصنوعی: در مسیر اهل عرفان، ناامیدی جایی ندارد. هرچند که پیامبر به عنوان نذیر (هشداردهنده) آمده، او همچنین به عنوان بشیر (بشارتدهنده) نیز آمده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا سپاه گل هزیمت شد ز خیل ماه تیر
از ترنج افروخت بستان چون سپهر از ماه تیر
با منقط سیب گوئی نار کفته کرده جنگ
این بخست آنرا بتیغ و آن بخست اینرابتیر
کان بتن بر کفته دارد زخمها از تیغ مهر
[...]
مهرگان مهربان باز آمد و عصر عصیر
کنج باغ و بوستان را کرد غارت ماه تیر
بدره بدره زریابی زیر پای هر درخت
توده توده سیم بینی در کنار هر غدیر
از فراق نوبهاران در دل نارست نار
[...]
پیر شد طبع جهان از گردش گردون پیر
تیر زد بر خیل گرما لشکر سرمای تیر
تا هوا سنجاب پوشید و حواصل کوهسار
گلبن از دیبا برهنه است و گلستان از حریر
حُلّه بافان را برون کردند گویی از چمن
[...]
ای سنایی جهد کن تا پیش سلطان ضمیر
از گریبان تاج سازی وز بن دامن سریر
تا بدین تاج و سریر از بهر مهرویان غیب
هر زمانی نوعروسی عقد بندی بر ضمیر
با چنین تاج و سریر از بهر دارالمُلکِ سِرّ
[...]
ای مجیر دین ایزد ، کایزدت بادا مجیر
در معالی بی عدیلی ، در مکارم بی نظیر
داعی اعمال را کف جواد تو مجیب
خایف ایام را سعی جمیل تو مجیر
بدسگالان را خلاف امر تو بئس القرین
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.