مدتی گردون ز غیرت داشت سرگردان مرا
زانک در دانش مزید یافت بر اقران مرا
منت ایزد را که باز از ظلمت حرمان چو خضر
رهنما شد بخت سوی چشمه حیوان مرا
بودم اندر تیه حیرت مدتی همچون کلیم
برد سوی طور همت پرتو یزدان مرا
گر چه بودم ساکن بیت الحزن یعقوب وار
نزد یوسف برد بخت از کلبه احزان مرا
صاحبی کانوار رای مملکت آرای او
وا رهاند از مضیق مشکلات آسان مرا
در حساب کار خود سرگشته بودم مدتی
ره نمود اقبال سوی صاحب دیوان مرا
صاحب اعظم علاء ملت و دین آنکه هست
مرهم لطفش ز بهر درد دل درمان مرا
آن محمد خلق عیسی دم که وصف ذات او
در نکو گوئی کند مشهور چون حسان مرا
در حضیض محنت ارچه پایمالم همچو خاک
سرفرازد دولتش بر ذروه کیوان مرا
گر چه کانرا سیم و زر بخشیدن آئین است لیک
پیش دریای کفش ممسک نماید کان مرا
تا همی بینم سخای دست گوهر بار او
ننگ میآید ز جود ابر در نیسان مرا
چون بمیدان اندر آید روز کین جولان کنان
حمله های رستم آید سر بسر دستان مرا
نیزه در کف چون کند آهنگ قلب دشمنان
در ید بیضا نماید پیکر ثعبان مرا
عقدهای گوهر موزون من در حضرتش
آید الحق بر مثال زیره و کرمان مرا
شعر بروی عرضه کردن مینماید راستی
همچو سحر سامری با موسی عمران مرا
با کمال فضلش الحق از فصاحت دم زدن
نطق با قل آید اندر حضرت سحبان مرا
صاحبا دانی که از یمن مدیحت مدتیست
تا عطارد مینهد سر بر خط فرمان مرا
بلبل خوشگوی طبعم در قفس فرسوده شد
وقت پرواز است و شادی بر گل و ریحان مرا
زینت و زیور روا باشد که سازد از شبه
گر نباشد دسترس بر گوهر عمان مرا
گر نبودی دور محنت چون ثوابت دیر پای
کی چنین سیاره وش کردی فلک حیران مرا
از خواص زعفران بر چهره باشد گر شود
با چنین دلتنگئی چون غنچه لب خندان مرا
پیش ازین با خود بهر وقتی تفکر کردمی
کز برای چیست دائم کار بی سامان مرا
تا که اینمعنی بپرسیدم ز پیر کاردان
کز چه میدارد فلک در حیز خذلان مرا
گفت عقل اکنون هنر عیب است الحق راست گفت
ورنه دیگر چیست چندین موجب حرمان مرا
چون همیدیدم که از روی حسد گردون دون
خواهد افکندن چو گوی اندر خم چوگان مرا
عید خود روزی همی داند سپهر بیوفا
کز جفا کاری و بد کیشی کند قربان مرا
بستم احرام همایون حضرتت کالطاف تو
در حوادث کوش دارد زافت دوران مرا
گر چه در صورت سفر باشد سقراما ولیک
اینسفر بگشاد در در روضه رضوان مرا
بنده خاص توأم باید که داند رأی تو
سهل باشد گر بداند عامه از خاصان مرا
جان نباشد در تن ابن یمین بی شکر تو
شکر تو فرض است تا باشد بتن در جان مرا
دولتت پاینده بادا تا ابد کز جود تست
هر چه میبینی ز رخت و بخت و خان و مان مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف تجربیات خود از رنج و ناامیدی میپردازد و به لطف و رحمت الهی اشاره میکند که او را از تاریکیها و مشکلات نجات داده است. او احساس میکند که در گذشته در سردرگمی و تیرهبختی به سر میبرده، اما با گذر زمان و با کمک قدرتهای بالای الهی و شخصی خاص، به خوشبختی و روشنایی دست یافته است.
شاعر به ممدح و ستایش کسی میپردازد که در مشکلات به او یاری رسانده و با اشاره به صفات عالی آن شخص، بیان میکند که چگونه وجود او مانند مرهمی بر دردهایش بوده است. او همچنین به قدرت و سخاوتی که از آن شخص احساس کرده، با استفاده از تشبیهات زیبا و نمادین، اشاره میکند.
در نهایت، شاعر آرزو میکند که دوستی و وجود این شخص همیشه در زندگیش پایدار باشد و از الطاف او در تمامی مراحل زندگی بهرهمند گردد. احساس شکرگزاری و نیاز به محبت و یاری وی از دیگر مضامین مهم این شعر است.
هوش مصنوعی: مدتی طولانی، آسمان به دلیل غیرت و شوق، مرا در حیرت و سرگردانی نگه داشت، زیرا من در علم و دانش، بر دیگران برتری یافتم.
هوش مصنوعی: شکرگزار پروردگار هستم که پس از مدتی غم و ناامیدی، مانند خضر که راهنمایی الهی است، شانس و بخت من به سمت چشمه حیات و امید برگشت.
هوش مصنوعی: مدتی در اندیشه و سردرگمی بودم، مانند موسی که به کوه طور رفت، نور خداوند مرا هدایت کرد.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه در جایی شبیه به یعقوب و غمگین زندگی میکردم، اما بخت مرا از آن کلبه ناراحتی به نزد یوسف برد.
هوش مصنوعی: ای صاحب نظر و رهبر کشور، تصمیمات و افکار تو مرا از مشکلات و سختیها رها کند و به آسانی برساند.
هوش مصنوعی: مدتی در محاسبه کارهایم گیج و سردرگم بودم، اما ناگهان شانس و اقبال به سوی کسی که صاحب مقام و منصب است، راهی را نشان داد.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف فردی میپردازد که او را بزرگترین صاحب مقام در دین و ملت میداند. این شخص دارای محبتی است که میتواند به دردهای دل دیگران درمان بخشد و مانند مرهمی بر زخمها عمل کند. احساس میشود که این فرد مراقب و دلسوز است و با لطف و مهربانیاش به دیگران کمک میکند.
هوش مصنوعی: محمد، که اخلاق و صفات عیسی را وصف میکند، به طوری مشهور است که هر کسی در وصف او سخن بگوید، مانند حسان.
هوش مصنوعی: در عمیقترین نقطهی رنج و درد اگر چه زیر پا قرار گرفتهام، اما مانند خاکی که بر زمین است، سرنوشت و خوشبختیام بر بالای آسمانها به اوج میرسد.
هوش مصنوعی: هرچند در بخشش نقره و طلا در این معانی مرسوم است، اما کسی که بر دریا میگذرد، باید احتیاط کند و پاهایش را مدیریت کند، چون این دریا برای او مهمتر از آن بخششهاست.
هوش مصنوعی: هر بار که سخاوت و generosity او را میبینم، شرم میکنم که به بخشندگی ابر در بهار نگاه کنم.
هوش مصنوعی: زمانی که روز جنگ فرا برسد و میدان نبرد پر از شور و هیجان شود، همهی نیروهای من با قدرت و شوکت، به یاد حملههای رستم به میدان میآیند.
هوش مصنوعی: زمانی که نیزه را در دست دارم، قلب دشمنان را تحت تأثیر قرار میدهم و در عین حال، شکوه و قدرت خود را مانند اژدها نشان میدهم.
هوش مصنوعی: من در حضور او مانند زیره و کرمان، گوهری موزون و زیبا دارم که به حقیقت میرسد.
هوش مصنوعی: شعر به زیبایی و به صورت واضح و دلنشین ارائه میشود، مانند سحری که سامری با موسی بن عمران انجام داد.
هوش مصنوعی: با لطف و بزرگی او، حقایق با بلاغت و eloquence بیان میشود و من در کنار او همچون موجودی خیره و شگفتزده هستم.
هوش مصنوعی: دوست عزیز، میدانی که به خاطر لطف و محبت تو، مدتهاست که ستاره عطارد بر سر فرمان من فرود آمده است؟
هوش مصنوعی: بلبل از شوق پرواز و شادی بر گل و ریحان در قفس قدیمی خودش گرفتار شده است و زمان آن رسیده که این محدودیت را بشکند.
هوش مصنوعی: زینت و زیور شایسته است که به گونهای ساخته شود که از زیباییهای ظاهری باشد، چون اگر به جواهرهای خاص و باارزش دسترسی نداشته باشی، این کار هیچ اشکالی ندارد.
هوش مصنوعی: اگر پیش از این، سختیهای زندگی به مدت طولانی وجود نداشت، چگونه میتوانستی به این زیبایی زندگی را برای من پر از شگفتی کنی؟
هوش مصنوعی: اگر زعفران بر چهره باشد، حتماً زیبایی میبخشد؛ اما وقتی که دل من تحت تأثیر غم و دلتنگی است، به اندازهای که غنچهای لبخند میزند، من نمیتوانم شاداب و خوشحال باشم.
هوش مصنوعی: قبل از این، مدام در فکر بودم که دلیل این همه بینظمی و فعالیتهای ناهماهنگ من چیست.
هوش مصنوعی: وقتی از فردی با تجربه و دانا پرسیدم که چرا سرنوشت مرا در حال شکست و ناامیدی قرار داده است، او چه جوابی دارد؟
هوش مصنوعی: عقل به من گفت که هنر حالا به نوعی عیب شده است و واقعاً هم راست میگوید. در غیر این صورت، چه چیز دیگری باعث گرفتار شدن من شده است؟
هوش مصنوعی: زمانی که دیدم به خاطر حسادت، دنیا میخواهد مرا مانند گوی در بازی چوگان سرنگون کند.
هوش مصنوعی: آسمان بیوفا میداند که روز عید، من را با بدیها و ستمگریهایش قربانی میکند.
هوش مصنوعی: من جامهی احترام و تقدس خود را به نشانهی ارادت به حضرت تو بر تن کردهام، همانطور که لطف و رحمت تو در برابر چالشها و سختیهای زندگی پشتیبان من است.
هوش مصنوعی: هر چند که سفر به دوزخ (سقر) باشد، اما این سفر در واقع دروازهای به بهشت (روضه رضوان) برای من گشوده است.
هوش مصنوعی: بنده خاص تو باید بداند که نظر تو آسان است، اگر مردم عادی از بین خاصان، جایگاه مرا بشناسند.
هوش مصنوعی: وجود من بدون تو هیچ معنایی ندارد. شکر و سپاس من باید از تو باشد، چون تا زمانی که جانم در بدنم قرار دارد، وجود تو برای من ضروری است.
هوش مصنوعی: این شعر آرزوی دوام و پایداری را برای زندگی و خوشبختی شخصی دیگر بیان میکند. شاعر از نعمتها و خوشیهایی که به واسطه generosity و سخاوت آن شخص شامل حالش شده، صحبت میکند و به گونهای ابراز امیدواری میکند که این سعادتها همیشه ادامه داشته باشند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر ندادی آرزوی وصل جانان ،جان مرا
زندگی نگذاشتی بی او غم هجران مرا
سرومن آغشته در اشک جگرخون من است
فارغم گر باغبان نگذاشت در بستان مرا
نیست فرقی در میان شخص من با سایه ام
[...]
ای به عالم کرده پیدا راز پنهان مرا
من کیم کز چون تویی بویی رسد جان مرا
جان و دل پر درد دارم هم تو در من مینگر
چون تو پیدا کردهای این راز پنهان مرا
ز آرزوی روی تو در خون گرفتم روی از آنک
[...]
ای سکندر دولتی کاوصاف لطفت دم به دم
میگشاید از زبان، صد چشمه حیوان مرا
تا قضا بستان سرای دولتت را ساخت، ساخت
بلبل دستان سرای آن سرا بستان مرا
در زمانت ابر میگوید به آواز بلند
[...]
هست در دیر آفتی هر دم به قصد جان مرا
زنده بردن از سر کوی مغان نتوان مرا
خانه دل بود آبادان ز تقوی وه که ساخت
عشوه های ساقی و سیل قدح ویران مرا
پرده زهدم چه سان پوشد که از آشوب می
[...]
ز آتشینرویی جدا میافکند دوران مرا
چون شرر البته خواهد کشت این هجران مرا
کاش خون دیده بنشاند غبار هستیم
چند دارد گرد باد آه سرگردان مرا
آنچنین از دیده مردم نمیکردم نهان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.