سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴ - فی صفة سهمه و اقباله
چون کمر بست شاه بهر جدال
خانهٔ دشمنان شمار اطلال
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴ - فی صفة سهمه و اقباله
از پی خدمت تو اندر حال
کرده از میم صدهزاران دال
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴ - فی صفة سهمه و اقباله
چون تو برداشتی نقاب جلال
زان اساریر بر سریر کمال
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴ - فی صفة سهمه و اقباله
چون نشستی به بارگاه جلال
چون نمودی به خلق ماه کمال
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۷ - خواب عبداللّٰه بن عمر بن الخطّاب
با تو ایزد چه کرد بر گو حال
بعد از این مدّت دوازده سال
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۷ - خواب عبداللّٰه بن عمر بن الخطّاب
تا به امروز من دوازده سال
بودهام مانده در جواب سؤال
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۸ - حکایت زن دادخواه با سلطان محمود
رفت میری بدین مهم در حال
کُشت مرد فسادجو به نکال
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۱۰ - در وصف بدان گوید
نیست بر ظالم از تن و زن و مال
جز مگر خونش ایچ چیز حلال
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۱۱ - حکایت در عدل سلطان
گِرد کردند از حرام و حلال
جمع کردند زرّ و کاله و مال
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۱۶ - حکایت در عدل و سیاست و جود پادشاه
راند محمود اسب را برِ زال
تا همی باز پرسد آن احوال
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۱۹ - در کفایت و رای پادشاهی
گفت سلطان که گر رود این حال
تو بده مر ورا جواب سؤال
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۲۲ - اندر معنی بیداری ملوک و سلاطین و حفظ و بخشش ایشان
شاه از آن گشت شاد و داشت به فال
با همه خسروی و عزّ و جلال
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۲۵ - در حلم پادشاه و احتمال از زیردستان
هست در دین و ملک ظلم و محال
همچو در جسم و جان و با و وبال
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۲۹ - در بینوایی و فقر دبیران گوید
شه که عادل بُوَد ز قحط منال
عدل سلطان به از فراخی سال
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۳۶ - در حکم راندن پادشاه
چکنی پنج روزه ملک خیال
کز پی تست ملک عزّ و جلال
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۳۸ - فی صفةالعلماء و امراء الدولة القاهرة و صفة غلمانه و جنده کثّرهماللّٰه
دوستان را مبارکند به فال
دشمنان را همیشه رنج و وبال
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴۲ - اندر مدح صدرالامام تاجالوزراء ابیمحمدبن الحسنبن منصور گوید
بخشش او به وعده و به سؤال
نه امل مال بل امل را مال
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴۲ - اندر مدح صدرالامام تاجالوزراء ابیمحمدبن الحسنبن منصور گوید
دینش فارغ ز گوشمال زوال
جاهش ایمن ز چشم زخم کمال
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴۶ - در مدح اقضیالقضاة جمالالدیّن ابوالقاسم محمودبن محمّدِالاثیری
روز حشر و تغابن و زلزال
او دهد زین قضا جواب سؤال
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴۷ - در مدح اقضیالقضاة نجمالدّین ابوالمعالیبن یوسفبن احمد الحدّادی
هست از روی رتبت و اجلال
پشت اسلام و شرع را ز کمال