سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۱
سکوت معنویان را بیا و کار بساز
لباس مدعیان را بسوز و دور انداز
سکوت معنویان چیست عجز و خاموشی
لباس مدعیان چیست گفتگوی دراز
مرا که فتنه و پروانهٔ بلا کردند
[...]
سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۸ - در اندرز و ترغیب در طریق حقیقت
ای دل خرقه سوز مخرقه ساز
بیش ازین گرد کوی آز متاز
دست کوتاه کن ز شهوت و حرص
که به پایان رسید عمر دراز
بیش ازین کار تو چو بسته نمود
[...]
سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۹
ای سنایی کی شوی در عشقبازی دیده باز
تا نگردی از هوای دل به راه دیده باز
زان که عاشق را نیاز آن گه شفیع آید به عشق
کز سر بینش ز کل کون گردد بینیاز
نیست حکم عقل جایز یک دم اندر راه عشق
[...]
سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۷
بازی بنگر عشق چه کردست آغاز
میناز ازین حدیث و خود را بنواز
بر درگه این و آن چه گردی به مجاز
ساز ره عشق کن برو با او ساز
سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۸
هرگز دل من به آشکارا و به راز
با مردم بی خرد نباشد دمساز
من یار عیار خواهم و خاک انداز
کورا نشود ز عالمی دیده فراز
سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۹
اول تو حدیث عشق کردی آغاز
اندر خور خویش کار ما را میساز
ما کی گنجیم در سراپردهٔ راز
لافیست به دست ما و منشور نیاز
سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۰
از عشق تو ای صنم به شبهای دراز
چون شمع به پای باشم و تن به گداز
تا بر ندمد صبح به شبهای دراز
جان در بر آتشست و دل در دم گاز
سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۱
خوشخو شده بود آن صنم قاعدهساز
باز از شوخی بلعجبی کرد آغاز
چون گوز درآگند دگر باز از ناز
از ماست همی بوی پنیر آید باز
سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۲
نادیده ترا چو راه را کردم باز
پیوسته شدم با غم و بگسسته ز ناز
دل نزد تو بگذاشتم ای شمع طراز
تا خسته دل از تو عذر من خواهد باز
سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۳
خواهی که ترا روی دهد صرف نیاز
دستار نماز در خرابات بباز
مستی کن و بر نهاد هر مست بناز
مر مستان را چه جای روزهست و نماز
سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۴
عقلی که همیشه با روانی دمساز
دهری که به یک دید نهی کام فراز
بختی که نباشیم زمانی هم باز
جانی که چو بگسلی نپیوندی باز
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۲۸ - قالوا اتجعل فیها من یفسد فیها ویسفک الدماء
همه افتادهاند در تک و تاز
کرده بر تو زبان طعن دراز
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۵۳ - انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون
او زمبدع همی پذیرد ساز
پس به ابداع میرساند باز
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۶۶ - خسر الدنیا و الآخرة ذلک هو الخسران المبین
چیست نام جهان سرای مجاز
در سرای مجاز جای مساز
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۷۰ - یسئلونک عن الروح قل الروح منامرربی
زین نشیمنگهش برون انداز
تا کند در هوای او پرواز
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۲۳ - اندر تضرّع و عجز
پیش تا صور در دهد آواز
خویشتن را بکش به تیغ نیاز
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۲۸ - فی ذکر دارِالبقاء
اجل آمد کلیدخانهٔ راز
درِ دین بیاجل نگردد باز
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۲۸ - فی ذکر دارِالبقاء
خویشتن را در این طلب بگداز
در ره صدق جان و تن در باز
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۳۶ - تمثیل در بیداری
در جهانی که عشق گوید راز
نه تو مانی نه نیز عقل تو باز