گنجور

سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۶ - در صفات ذات اقدس باری

 

ای خدایی که به جز تو ملک‌العرش ندانم

بجز از نام تو نامی نه برآید به زبانم

بجز از دین و صنعت نبود عادت چشمم

بجز از گفتن حمدت نبود ورد زبانم

عارفا فخر به من کن که خداوند جهانم

[...]

۲۸ بیت
سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۸ - در مدح نصرالله بن داود سرخسی

 

پیش پریشان مکن از پی آشوب من

زلف گره بر گره جعد شکن بر شکن

ای ز رخت برده نور فر کلاه سپهر

وی ز لبت برده آب رنگ عقیق یمن

از لب تو شرم داشت مایهٔ مل در قدح

[...]

۲۸ بیت
سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۰

 

ای سنایی قدح دمادم کن

روح ما را ز راح خرم کن

لحن را همچو «لام» سر بفراز

جام را همچو «جیم» قد خم کن

خشکسالیست کشت آدم را

[...]

۲۸ بیت
سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۷

 

راه دین پیداست لیکن صادق دین‌دار کو

یک جهان معشوق بینم عاشق غمخوار کو

عالمی پر ذوالخمارست از خمار خواجگی

ای دریغا در جهان یک حیدر کرار کو

دیو مردم بین که خود را چون ملایک ساختند

[...]

۲۸ بیت
سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۹ - در حادثهٔ زهر خوردن سرهنگ محمد خطیبی و انگشتری فرستادن سلطان مسعود رحمةالله علیه گوید و او را ستاید

 

زهی سزای محامد محمد بن خطیب

که خطبه‌ها همی از نام تو بیاراید

چنان ثنای تو در طبعها سرشت که مرغ

ز شاخسار همی بی‌ثبات نسراید

ز دور نه فلک و چار طبع و هفت اختر

[...]

۲۸ بیت
سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۵۴ - در مدح جمال المعاشرین قوال

 

ای جمال معاشران چونست

آن دو حمال گام گستر تو

چند با اشک و رشک خواهد بود

عرش و فرش از لحاف و بستر تو

چند بی سرمه سای خواهد بود

[...]

۲۸ بیت
سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۲۰ - فی الشکایه

 

چه‌کنم باکه‌گویم این سخنم

گله از بخت یا زچرخ کنم

جگرم خون‌گرفت و نیست‌کسی

که شود غمگسار من نفسی

روزعمرم‌به‌شب رسید ونبود

[...]

۲۸ بیت
سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۲۱ - فی تخلص الممدوح و تلخیص الروح‌

 

بود روزی مبارک و فرخ

کاین سعادت نمود ما را رخ

در این گنجنامه بگشادم

وین سخن را اساس بنهادم

نقش این کارنامه می‌بستم

[...]

۲۸ بیت
سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۷۲ - و الشمس و ضحاها و القمر اذا تلاها

 

ای مسلم‌ترا سحر خیزی

هر سحر چون زخواب برخیزی

سر زبالین شرق برداری

دامن وجیب پر ز زرداری

پس کنی در جهان زرافشانی

[...]

۲۸ بیت
سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۶۶ - فی‌الافتقار والتحیّرِ فی صفاته

 

مستمع نغمت نیاز از دل

مطلع بر طلوع راز از دل

چون درِ دل نیاز بگشاید

آنچه خواهد به پیش باز آید

یاربش را ز شه ره اقبال

[...]

۲۸ بیت
سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثانی:‌ فی الکلام ذکر کلام الملک العلّام یسهل المرام » بخش ۴ - در اعجاز قرآن

 

ای ز دریا به کف کف آورده

وز مَلک صورت صف آورده

مغز و در زان به دست ناوردی

که به گردِ صدف همی گردی

زین صدفهای تیره دست بدار

[...]

۲۸ بیت
سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیه‌السّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۸ - اندر گشادن دل وی

 

سینهٔ او گشاد روح نخست

هرچه جز پاک دید پاک بشست

درز برداشت در زمان از وی

بند بگشاد همچنان از وی

سینه‌ای را که حق حکم باشد

[...]

۲۸ بیت
سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الرّابع: فی صفة العقل واحواله وافعاله و غایة عنایته و سبب وجوده » بخش ۱۴ - اندر جمع بین عقل و شرع

 

عقل چشم و پیمبری نورست

آن ازین این از آن نه بس دورست

اینکه در دست شهوت و خشمند

چشم بی‌نور و نور بی‌چشمند

نور بی‌چشم شاخ بی‌بر دان

[...]

۲۸ بیت
سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فی‌الغرور و الغفلة والنسیان و حبّ‌الامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیان‌الموت والبعث والنشر » بخش ۴۴ - در کاهلی گوید

 

بشنو از بارگاه مصطفوی

تا چه دانی ز نکتهٔ نبوی

صفت کاهلان دین در راه

هست لفظ من استوی یوماه

اسب کودن به غزو نیست دوان

[...]

۲۸ بیت
سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فی‌الغرور و الغفلة والنسیان و حبّ‌الامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیان‌الموت والبعث والنشر » بخش ۴۸ - فی‌الادب و شرف‌النّفس

 

هرکه شاگرد روز شب نبود

جز تهی دست و بی‌ادب نبود

کاندرین راه پر شتاب و قرار

صبر بی‌دست و پای دارد کار

اندرین ره چو کند کردی خشم

[...]

۲۸ بیت
سنایی