آل پیغمبر که ایشان نور حق را مظهرند
باعث ایجاد عالم شافعان محشرند
هر چه باشد از طفیل هستی ایشان بود
ما سوی الله را عرض می دان که ایشان جوهرند
عروة الوثقای دین حبل المتین مؤمنین
دُرج دین را گوهرند و عرش حق را زیورند
امر و نهی ماضی و مستقبل کون و مکان
جملگی مشتق از ایشانند و ایشان مصدرند
گرچه عین حق نیند ایشان ولی عین حقند
در حقیقت اصل منظورند امّا ناظرند
وصف ذات قدر ایشان را نباشد منتهی
عارفان حیران در اینجا عقل ها کور و کرند
حیرتی دارم چرا بعضی از ایشان تشنه کام
شد قتیل از کینه امّا ساقیان کوثرند
زورق آل عبا شد غرقه ی بحر بلا
با وجود آنکه نُه فُلکِ فلک را لنگرند
نوح در کشتی نشست و یافت از طوفان نجات
لیکن اندر بحر خون ایشان به طوفان اندرند
شاه مظلومان خلیل و اکبر اسمعیل او
زینب ولیلایش از پی هر یکی چون هاجرند
روز عاشورا شنیدستی قیامت شد بلی
قامت اکبر قیامت بود و عدوان منکرند
آتش کین در زمین کربلا افروختند
با خبر از کفر خویش و بی خبر از کیفرند
گاه شد آویز? دروازه گاهی بر سنان
رأس آن شاهی که شاهان جهانش چاکرند
خواهران بی برادر دختران بی پدر
چون بنات النّعش سرگردان بدور آن سرند
سر به راه دوست دادن نیست کاری سرسری
عاشقان در اوّلین گام از سر خود بگذرند
ای «وفایی» جای اشک از دیده خون دل ببار
بر شهیدانی که هر یک شافع صد محشرند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری درباره مقام و منزلت آل پیغمبر (ص) است که به عنوان مظهر نور حق و شافعان محشر توصیف شدهاند. شاعر به عظمت و اهمیت ایشان در عالم هستی اشاره کرده و بیان میکند که همهی امور عالم ناشی از وجود آنان است.
شاعر همچنین به مصائب و بلاهایی که بر سر آل پیغمبر در کربلا آمد پرداخته و از مظلومیت آنان یاد میکند. او به وقایع عاشورا و حماسهای که در آن رخ داد اشاره دارد و میگوید که عاشقان باید برای عشق و وفاداری به آنان از جان خود نیز بگذرند.
در نهایت، شاعر با تأکید بر این که شهیدان آل پیغمبر هر یک شافع برای محشر هستند، از عواطف عمیق خود نسبت به ایشان سخن میگوید و اشک و درد دل را به عنوان نشانی از عشق و وفا به آنان بیان میکند.
هوش مصنوعی: فرزندان پیامبر که مظهر نور الهی هستند، باعث ظهور و شکلگیری عالم شفاعت در قیامت میشوند.
هوش مصنوعی: هر چیزی که وجود دارد به واسطه وجود آنهاست. غیر از خداوند، همه چیز در حقیقت تابع و وابسته به آنهاست و آنها اصل و جوهر وجودند.
هوش مصنوعی: عصبههای دین مانند رشتهای محکم هستند که مؤمنان آن را به هم متصل میکنند. جایگاه دین مانند گوهری باارزش است و مؤمنان زینتبخش عرش الهی به شمار میآیند.
هوش مصنوعی: هر چیزی که در جهان وجود دارد و مربوط به گذشته یا آینده است، از دستورات و نهیهای او نشأت میگیرد. او خود منبع همه این امور است.
هوش مصنوعی: اگرچه آنها خود حق نیستند، اما در حقیقت نمایندهٔ حق هستند و اصل مطلب را میفهمند، اما تنها نقش ناظر را دارند.
هوش مصنوعی: صفات و ویژگیهای آنها به گونهای است که نمیتوان به طور کامل توصیف کرد. در اینجا عارفان در تعجب هستند و عقلها ناتوان و ناتواناند.
هوش مصنوعی: من در شگفتم چرا برخی از این افراد که از کینه در دل دارند، به عطش بیشماری دچار میشوند، در حالی که نوشندگان کوثر در دسترساند.
هوش مصنوعی: کشتی اهل بیت در دریای مصیبت غرق شد، با اینکه نه کشتی از فلک برای نجاتشان وجود داشت.
هوش مصنوعی: نوح وقتی در کشتی نشسته و از طوفان نجات یافته، متوجه میشود که در دریا میان خون مردم دیگر، آنها هنوز در طوفان هستند.
هوش مصنوعی: شاه مظلومان، خلیل و اکبر اسماعیل هستند و زینب و ولایت او در پی هر یک مانند هاجرند. این بیانگر عظمت و مقام این شخصیتهاست که در دوران خود با مظلومیت و فداکاری شناخته میشوند، و وفاداران به آنها مانند هاجر، وفاداری و فداکاری را از خود نشان میدهند.
هوش مصنوعی: در روز عاشورا، حماسه و واقعهای عظیم رخ داد که به نوعی میتوان آن را قیامتی بزرگ دانست. اما برخی افراد هنوز این حقیقت را انکار میکنند.
هوش مصنوعی: در زمین کربلا، آتش کینه را بر افروختند، در حالی که از نفاق و کفر خود آگاه بودند، اما از عواقب و مجازات آن بیخبر بودند.
هوش مصنوعی: گاهی دیده میشود که در دروازه، تاج بر سر آن شاهی آویزان است که شاهان جهان، خدمتگزار او هستند.
هوش مصنوعی: خواهران بدون برادر و دختران بدون پدر مانند دختران ستارهها در آسمان سردرگم و پریشان هستند.
هوش مصنوعی: فدای عشق دوست شدن کار سادهای نیست؛ عاشقان در قدم اول باید از خودشان بگذرند.
هوش مصنوعی: ای وفایی، با دل خونین بر شهیدانی بگری که هر کدام میتوانند در روز قیامت شفاعت کنند و نجاتبخش تعداد زیادی از مردم باشند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آنگه گر خاک سرایش را بدیده بسپرند
در محل و رتبت از بهرام و کیوان بگذرند
نشمرند احسان او با آنکه انجم بشمرند
سرنپیچندش ز سر آنان که بر عالم سرند
این خسیسان کز طمع طفل سخن می پرورند
سربسر ابلیس طبع اند ار چه آدم پیکرند
همچو بیژن در بن چاه ضلالت مانده اند
گرچه در پرویزن ایام چون خس بر سرند
در فریب عامه همچون صبح کاذب چابک اند
[...]
عاشقانی کز نسیم دوست جان میپرورند
جمله وقت سوختن چون عود اندر مجمرند
فارغند از عالم و از کار عالم روز و شب
والهٔ راهی شگرف و غرق بحری منکرند
هر که در عالم دویی میبیند آن از احولی است
[...]
بر سر از چتر مرصع سایه ات می گستردند
یا تماشا را ملایک بافته پر در پرند
پرسش حال اسیران می کنی گاهی ز دور
با رقیبانت همی بینند و خونی می خورند
افکنی سرهای مشتاقان به ره تا دیگران
[...]
نفی خوبان کردم از خاطر که بار خاطرند
تا زخود غایب شدم دیدم که در دل حاضرند
از فریب مردم چشم بتان ایمن مباش
کاین سیه دل مردمان هم کافر و هم ساحرند
جز سر تسلیم در پای بتان نتوان نهاد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.