بر سر از چتر مرصع سایه ات می گستردند
یا تماشا را ملایک بافته پر در پرند
پرسش حال اسیران می کنی گاهی ز دور
با رقیبانت همی بینند و خونی می خورند
افکنی سرهای مشتاقان به ره تا دیگران
چون نهند اندر رهت پا، اول از سر بگذرند
بو که تو یک بارشان بی پیرهن گیری به بر
عاشقان زین آرزو هر دم گریبان می درند
گفتیم بشمر غنیمتهای اهل عشق را
عاشقان جزدولت وصلت غنیمت نشمرند
با غم دل من خوشم با گلشن و با غم چه کار
عشقبازان دیگرند و عیش سازان دیگرند
جان فدای قاصدان بادا که گه گه پیش یار
نام جامی می برند و نامه ای می آورند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آنگه گر خاک سرایش را بدیده بسپرند
در محل و رتبت از بهرام و کیوان بگذرند
نشمرند احسان او با آنکه انجم بشمرند
سرنپیچندش ز سر آنان که بر عالم سرند
این خسیسان کز طمع طفل سخن می پرورند
سربسر ابلیس طبع اند ار چه آدم پیکرند
همچو بیژن در بن چاه ضلالت مانده اند
گرچه در پرویزن ایام چون خس بر سرند
در فریب عامه همچون صبح کاذب چابک اند
[...]
عاشقانی کز نسیم دوست جان میپرورند
جمله وقت سوختن چون عود اندر مجمرند
فارغند از عالم و از کار عالم روز و شب
والهٔ راهی شگرف و غرق بحری منکرند
هر که در عالم دویی میبیند آن از احولی است
[...]
نفی خوبان کردم از خاطر که بار خاطرند
تا زخود غایب شدم دیدم که در دل حاضرند
از فریب مردم چشم بتان ایمن مباش
کاین سیه دل مردمان هم کافر و هم ساحرند
جز سر تسلیم در پای بتان نتوان نهاد
[...]
عاشقان، هر چند مشتاق جمال دلبرند
دلبران بر عاشقان از عاشقان عاشق ترند
عشق می نازد بحسن و حسن می نازد بعشق
آری، آری، این دو معنی عاشق یکدیگرند
در گلستان گر بپای بلبلان خاری خلد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.