گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
وفایی شوشتری

کسی گوی سعادت از میان بُرد

که در عالم غم بیچارگان خورد

می عشرت منوش از جام گیتی

که باشد صاف اوهم درد وهم دُرد

تکلّف گر نباشد خوش توان زیست

تعلّق گر نباشد خوش توان مُرد

خوش آن عاشق که در کوی محبّت

به جانان جان ز روی شوق بسپرد

مشو ایمن زکید نفس بی باک

مدان هرگز چنان دشمن چنین خُرد

«وفایی» سر بلندی یافت زآنرو

که خود را همچو خاک راه بشمرد