می دود حاجت به راه خواهش از دنبال من
همت استغنا همی آرد به استقبال من
صدر عزت قرب می جوید به من، دشمن کجاست؟
تا ببیند رتبه عشق بلند اقبال من
عزتی دارم که گر پا دیر در جنت نهم
صد گره در کار رحمت افتد از اهمال من
شوق در رفتن به آن کویم نوازش می کند
عشق می بیند ز زیر چشم از دنبال من
سیر معنی تر ز رمز دوستانم در سخن
خامه می رقصد ز تحریر تن خون بال من
گرچه ناخوش تر ز هر روز است وقت روزگار
خوبتر از سال های دیگر است امسال من
روزگارم گر چنین با او «نظیری » بگذرد
رشک آید عالمی را بر من و احوال من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این غزل به بیان احساسات و حالاتی میپردازد که با عشق و محبت به وجود آمدهاند. او به نوعی احساس بینیازی و مقام بلند خود اشاره میکند، به گونهای که حتی اگر در بهشت هم برود، از کمالات و رحمت خداوند چیزی کم ندارد. عشق و شوق او به معشوق همچون نغمهای دلنشین است که او را به حرکت وادار میکند. او بر این باور است که با وجود مشکلات و دشواریهای زندگی، سال جاری حالتی خاص و بهتر نسبت به سالهای گذشته دارد و این وضعیت حسرت و حسد دیگران را بر میانگیزد. در کل، غزل به زیبایی و عمق تجربیات عاطفی و روحی شاعر پرداخته است.
هوش مصنوعی: میدود تا به خواستهام برسد و از پی من میآید، چهارچشمی آماده است تا من را در آغوش بگیرد.
هوش مصنوعی: عزت و مقام بالا به دنبال نزدیکی به من است، پس دشمن کجاست؟ تا ببیند چه جایگاه بالایی در عشق و محبت دارم.
هوش مصنوعی: من به قدری ارزشمند و باعزت هستم که حتی اگر پایم را دیر در بهشت بگذارم، به خاطر سهلانگاریام صد مشکل در مسیر رحمت به وجود خواهد آمد.
هوش مصنوعی: میل و شوق من برای رفتن به آنجا، مرا نوازش میکند. عشق از زیر چشمم مرا میبیند و از پی من میآید.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به عمق احساسات و معانی در کلام دوستان اشاره میکند، و نشان میدهد که این معانی چقدر عمیق و پر از رمز و راز هستند. همچنین به تأثیر این کلام بر او اشاره میکند که مانند بالی از خون، به او قدرت پرواز و حرکت میدهد. این احساسات از دل و جان او برمیخیزند و به نوعی رقص کلام و اندیشه را نمایان میسازند.
هوش مصنوعی: اگرچه حال من بدتر از هر روز است، اما زمانهای که در آن هستم، به رغم مشکلاتم، از سالهای دیگر بهتر است.
هوش مصنوعی: اگر روزگارم اینچنین با او بگذرد، دیگران به حال و وضعیت من حسرت خواهند برد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رشک میبردند شهری بر من و احوال من
کرد ضایع کار من این بخت بی اقبال من
طایری بودم من و غوغای بال افشانیی
چشم زخمی آمد و بشکست بر هم بال من
بخت بد این رسم بد بنهاد و رنجاند از منت
[...]
بس که دارد گرد کلفت چهره احوال من
روی می مالد به خاک آیینه را تمثال من
بلبل من از حریم بیضه تا آمد برون
گل ز شبنم خیمه بیرون زد به استقبال من
نامرادی مطلب افتاده است در راه طلب
[...]
اوج گیرد رتبة افتادگی از حال من
تیرهبختی سر به گردون ساید از اقبال من
بس که در افتادگیها گرد بر رویم نشست
خاک بر سر میکند آیینه از تمثال من
من به راه وصل پویان روز و شب چون آفتاب
[...]
دلبر کاتب که می داند سراسر حال من
خط روی اوست فردا نامه اعمال من
گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال من
مو برآرد دیدهٔ آیینه از تمثال من
با کدورت بسکه بگذشت از غمت احوال من
در گذشتن سایه در پی داشت ماه و سال من
گردهٔ تصویر برخیزد غبار از تربتم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.