جنون داغی ز سودای تو باشد
چمن بویی ز گلهای تو باشد
سراپا دیده شد آیینه دل
که حیران تماشای تو باشد
اگر سرو است اگر شمشاد اگر شمع
فدای قد رعنای تو باشد
اگر نرگس اگر مینا اگر جام
هلاک چشم شهلای تو باشد
گذشتم از گناه دل گذشتم
بگو ممنون غمهای تو باشد
چکد از بوی گل خون دل من
دل یک غنچه گر جای تو باشد
اسیر از دیده گلچین بهشت است
چو مشغول تماشای تو باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی عشق و شوق عمیق به معشوق است. شاعر از جنون ناشی از عشق و زیبایی معشوق میگوید و احساسات شدیدش را نسبت به او توصیف میکند. او به زیباییهای طبیعی مانند گل و سرو اشاره میکند و همه چیز را فدای قد و زیبایی معشوق میداند. شاعر همچنین از رنج و غم خود سخن میگوید و میگوید که نمیتواند از عشقش گذر کند، حتی اگر این عشق به درد و زخم منجر شود. در نهایت، او احساس میکند که در تماشای معشوق اسیر شده است و این تماشا برایش لذتبخش و در عین حال دشوار است.
هوش مصنوعی: دیوانگی ناشی از عشق توست و عطر چمن، حاکی از گلهای توست.
هوش مصنوعی: تمام وجودم به تماشای تو مشغول شده است و دل همچون آینهای حیران و شگفتزده است که فقط میخواهد تو را ببیند.
هوش مصنوعی: اگر سرو و شمشاد و شمع هم باشند، باز هم فدای قامت زیبا و دلربای تو خواهند شد.
هوش مصنوعی: اگر نرگس و مینا و جامی وجود داشته باشد که به خاطر زیبایی و جذابیت چشمان تو نابود شوند، باز هم آنها ارزش داشتن را ندارند.
هوش مصنوعی: از گناهانی که در دل داشتم عبور کردم و از تو میخواهم که غمهایت را به من بخشیدی.
هوش مصنوعی: عطر گل، احساس درد و رنج من را به بیرون میریزد، اگر تو به جای یک غنچه در اینجا باشی.
هوش مصنوعی: کسی که در بهشت اسیر است، وقتی مشغول تماشای تو باشد، انگار در حسرت زیبایی تو به سر میبرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو زیر از قدر تو جای تو باشد
علَم دان هر که بالای تو باشد
چو رویم در کف پای تو باشد
همیشه روی من جای تو باشد
اگر سروی به بالای تو باشد
نه چون بشن دلارای تو باشد
و گر خورشید در مجلس نشیند
نپندارم که همتای تو باشد
و گر دوران ز سر گیرند هیهات
[...]
مرا در سینه سودای تو باشد
سواد دیده در پای تو باشد
چه می خواهی بیا بنشین زمانی
خوشا آن دل که یغمای تو باشد
اگر باشد درین عالم بهشتی
[...]
چو زلف آن را که سودای تو باشد
سرش باید که در پای تو باشد
برون کردم ز دل جان را که جان را
نمیزیبد که بر جای تو باشد
خوشا آن دل که بیمار تو گردد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.