|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این اشعار به بیان احساسات عمیق انسانی میپردازند. شاعر به شوق و اشتیاق میپردازد که همچون بادیهای پر از ریگ، سریع و بیوقفه به جلو میرود. دل او به آتش داغی تبدیل شده است و اشکها به مانند گوهر در دلش جاری هستند. او از رحمت الهی سخن میگوید که میتواند انسان را از گناهانش بگذرد و به او آرامش دهد. در پایان، شاعر به این نکته اشاره میکند که برای فراموشی غمها، باید به شادی و میگساری روی آورد.
هوش مصنوعی: هر چند که این گرد و غبار عشق، به راحتی از میان طوفانها عبور میکند، اما در این دشت، ریگ و شن به سرعت و آسانی، مانند برق، از سر میگذرد.
هوش مصنوعی: دل مانند دریا میشود و به نوعی پایگاه آتش و حرارت نهان است. اگر اشک از چشم جاری شود، مانند جواهر باارزشی است که در دل وجود دارد.
هوش مصنوعی: کسی که رحمت میورزد، بر روی زیباییهای گناهان ما تأمل میکند و تصمیمگیری درست این است که از اشتباهات ما بگذرد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که نامهی سرخوشی احساس گریههای غم را فراموش کند، نوشیدنی به قدری بالا میآید که از بالای کبوتر نیز عبور کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر که خواهد سوی آن شوخ ستمگر گذرد
واجب آنست که اول قدم از سر گذرد
کاش جان بگسلد از تن که مگر همره باد
گه گهی جانب آن سرو سمنبر گذرد
آه ازان شوخ که بر هر سر راهی که روم
[...]
زخم عشاق محال است ز خنجر گذرد
چه خیال است که مخمور ز ساغر گذرد؟
زاهد خشک ز سرچشمه زمزم نگذشت
مست چون از می چون خون کبوتر گذرد؟
چرخ پر کوکبه سد ره عاشق نشود
[...]
هردم از عمر که بی شاهد و ساغر گذرد
آزمودیم به یک عمر برابر گذرد
آفتابی است رخت کز زنخ ابروی و زلف
همه بر سنبله و دلو و دو پیکر گذرد
حال دل با سپه غمزه چه محتاج بیان
[...]
طرب افسرده کند دل چو ز حدّ در گذرد
آبِ حیوان بکُشَد نیز چو از سر گذرد
من ازین زندگی یک نهج آزرده شدم
قند اگر هست نخواهم که مکّرر گذرد
گر همه دیدنِ یک سلسله مکروهاتست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.