گنجور

 
اسیر شهرستانی

عشق اگر سوزد بر آتش حسن او را باک نیست

شعله را پروای جان افشانی خاشاک نیست

بی فریب زلف او رام گرفتاری شدیم

صید ما را یک سر مو منت از فتراک نیست

اشک اگر افشای رازت کرد از مژگان مبین

می اگر صد فتنه انگیزد گناه تاک نیست

ای که با وصل تو خاکستر نشین هم محرم است

دامن آیینه از گرد تعلق پاک نیست

بس که از عشق تو می سوزد درونم شاه هجر

نیست یک آهم که برق خرمن افلاک نیست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode