جلوه ای از چشم دل مستور نیست
لن ترانی پرده دار طور نیست
پاکبازی را نشان دیگر است
هر که سربازی کند منصور نیست
تا تو می آیی قیامت رفته است
وعده وصل اینقدرها دور نیست
از غبارم آسمانها ساختند
بیش از این افتادگی مقدور نیست
چون به گل نسبت کند روی تو را
دیده ای دارد تماشا کور نیست
توبه کی دارد خلاف شرع دل
در قیامت بوالهوس معذور نیست
تخم حسنت در جهان پاشیده اند
حرص اگر دارد گناه مور نیست
دیده ام سیر دو عالم می کند
یک سر مژگان تماشا دور نیست
تا چه خواهد کرد با دل چشم او
خانه آیینه هم معمور نیست
نشئه در عالم سراسر می رود
از نگاهت هیچکس مخمور نیست
گر شود خاک آب گوهر می شود
ساغر دل کاسه فغفور نیست
از برای چشم بیمارش اسیر
شربتی چون شربت انگور نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سر من از نالهٔ من دور نیست
لیک چشم و گوش را آن نور نیست
ای که چشمت را به معنی نور نیست
نزد حق شو حق ز بنده دورنیست
سایه و خورشید از هم دور نیست
روشن است این چشم ما و کور نیست
از تو بمقصود ره دور نیست
گر دل و جان غافل و مغرور نیست
از همه ذرات جهان ظاهرست
یار، اگر دیده دل کور نیست
جام من از خم قدیم خداست
[...]
گرچه حرفی غیر ازین مذکور نیست
مدح تو گر خوانم آن را دور نیست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.