گنجور

 
اسیر شهرستانی

از رشک بلبلم دل حسرت نصیب نیست

از صد هزار غنچه یکی خنده زیب نیست

از هر گلی چراغ به رنگی کشد گلاب

پروانه خام مشغله چون عندلیب نیست

بیگانه خویش می شود از مشرب رسا

الفت به هر کجا که نشیند غریب نیست

تأثیر ناله از دل آسوده می برند

درکشوری که درد نباشد طبیب نیست

جایی که رشک بر جگر پاره می برند

گر می گریزم از تپش دل عجیب نیست

مجنون ز عجز رخت به صحرا کشیده است

دیوانه مرد گرد نبرد شکیب نیست

ای گل به نیتی که برازنده تر شوی

هر پا برهنه راست بگو جامه زیب نیست

گفتم اسیر شوخی تاراج می شویم

خندید وگفت مال تو بردن نصیب نیست

 
 
 
سعدی

دردیست درد عشق که هیچش طبیب نیست

گر دردمند عشق بنالد غریب نیست

دانند عاقلان که مجانین عشق را

پروای قول ناصح و پند ادیب نیست

هر کو شراب عشق نخورده‌ست و دُردِ دَرد

[...]

امیرخسرو دهلوی

بیرون میا ز پرده که ما را شکیب نیست

اینک بلند گفتمت، از کس حجیب نیست

تا پای در رکاب لطافت نهاده ای

اشکم کدام روز که پا در رکیب نیست

پیش رخت که بر ورق لاله خط کشید

[...]

ابن یمین

در عشق هیچ درد چو درد حبیب نیست

درمان درد عشق بدست طبیب نیست

ای زلف پر ز چین تو شام دل غریب

دانی که هیچ شام چو شام غریب نیست

دریاب کز فراق تو یک لحظه نگذرد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ابن یمین
جهان ملک خاتون

بر درد عشق دوست مرا گر طبیب نیست

هیچم دوای درد چو وصل حبیب نیست

بستان و گلستان و گل اندر جهان بسیست

بر روی چون گل تو چو من عندلیب نیست

لیکن ز گلستان گل وصلت ای صنم

[...]

شاه نعمت‌الله ولی

در هر دلی که مهر جمال حبیب نیست

گر جان عالم است که با ما قریب نیست

گوئی رقیب بر سر کویش مجاور است

لطف حبیب هست غمی از رقیب نیست

دُردی درد نوشم و با درد دل خوشم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه