گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

در محیطی فکنده ام زورق

که دو عالم در اوست مستغرق

نتوان زورق از محیط شناخت

یا وجود محیط از زورق

نور خوشید در سپهر یکی است

شد مرتب میان صبح و شفق

هو هو لا اله الا هو

نیک دریاب سر این مغلق

خود پرستی و ما و من گوئی

راه گم کرده ای ایا احمق

دیدهٔ ما ندید غیری را

تا گشودیم دیده را بر حق

نعمت الله جام می بخشد

تا بنوشید راوق مطلق

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
انوری

دوش سرمست آمدم به وثاق

با حریفی همه وفا و وفاق

دیدم از باقی پرندوشین

شیشه‌ای نیمه بر کنارهٔ طاق

می چون عهد دوستان به صفا

[...]

میبدی

و أنت لما ولدت اشرقت ال

ارض و ضاءت بنورک الافق‌

فنحن فی ذلک الضیاء و فی ال

بنور و سبل الرّشاد نحترق

جمال‌الدین عبدالرزاق

ای بانصاف خواجه آفاق

وی بتحقیق از بزرگان طاق

عدل تو دیو ظلم را لاحول

جود تو زهر فقر را تریاق

ملکی در جهان شرع رسول

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه