گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

در آینهٔ وجود مطلق

خود بینم و خودنمایم الحق

مائیم حباب و آب دریا

هم جام شراب و بحر و زورق

او معشوقست و عاشق ما

از عشق شدیم هر دو مشتق

مستیم و خراب در خرابات

ایمن ز مقیدیم و مطلق

یک جرعه ز دُرد درد ساقی

بهتر ز هزار جام رادق

ما بلبل سرخوشیم و گلشن

از نالهٔ ما گرفت رونق

هر قول که گفت نعمت الله

گفتند جهانیان که صدق

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
ناصرخسرو

این طارم بی‌قرار ازرق

بربود ز من جمال و رونق

وان عیش چو قند کودکی را

پیری چو کبست کرد و خربق

گوشم نشنود لحن بلبل

[...]

میبدی

من قبلها طبت فی الظّلال و فی

مستودع حیث یخصف الورق

ثمّ هبطت البلاد لا بشر

انت و لا مضغة و لا علق‌

بل نطفة ترکب السّفین و قد

[...]

کمال‌الدین اسماعیل

چارند گواه خواجه اسحق

هر چار بر خرد مصدّق

کانکس که بود برنگ خواجه

مجبول بود ز شّر مطلق

آواز گران و روی فربه

[...]

عراقی

آن بحر محیط بی‌کرانه

و آن نور بسیط جاودانه

تا هر نفسی به دیدهٔ حق

بینند همه جمال مطلق

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از عراقی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه