عاشقان غرقند در دریای عشق
اوفتاده مست در غوغای عشق
دامن معشوق بگرفته به دست
سر نهاده دائما در پای عشق
عاشق و معشوق و عشق آمد یکی
در سر ما نیست جز سودای عشق
نور چشم عاشقان عشق وی است
عقل کی داریم ما بر جای عشق
ملک عالم را به سلطانی گرفت
حضرت یکتای بی همتای عشق
کار ما از عاشقی بالا شده
این بلا می جو تو از بالای عشق
عشق در جان است و در دل درد او
نعمت الله واله و شیدای عشق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دلبستگی عمیق عاشقان به معشوق است. عاشقان در دریای عشق غرق شدهاند و تمام وجودشان را به عشق معشوق سپردهاند. عشق هرچند درد و بلایی را به همراه دارد، اما آن را نعمت و شوقی میدانند که بر دل و جان آنان حاکم است. در نهایت، شاعر میگوید که عشق، همه چیز است و عقل و فهم در برابر آن ناتواناند. عشق، یک حقیقت است که تمام جهانیان را تحت سلطه خود قرار میدهد و عاشق و معشوق به یکدیگر پیوستهاند.
هوش مصنوعی: عاشقان در عمق عشق غوطهورند و بیخبر از دنیا مست و شیدا در هیاهوی آن هستند.
هوش مصنوعی: معشوق دامنش را به دست گرفته و همواره سرش را در پای عشق قرار داده است.
هوش مصنوعی: عاشق، معشوق و عشق همه در وجود ما یکی شدهاند و هیچ چیز دیگری جز عشق در دل ما وجود ندارد.
هوش مصنوعی: عشق واقعی نور و روشنی چشم عاشقان است و ما که دل در عشق سپردهایم، دیگر عقل و منطقی نداریم که به جای عشق قرار بگیرد.
هوش مصنوعی: حضرت عشق، که یگانه و بینظیر است، سلطنت بر تمامی جهان را به دست گرفت.
هوش مصنوعی: ما از عشق به مرحلهای رسیدهایم که گرفتار مشکلات و مصائب شدهایم؛ تو هم از جایگاه بالای عشق به این موضوع بنگر.
هوش مصنوعی: عشق در وجود انسان حاضر است و درد دل نتیجهای مثبت محسوب میشود که ناشی از نعمت خداوند و شیدایی نسبت به عشق است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر که دایم نیست ناپروای عشق
او چه داند قیمت سودای عشق
عشق را جانی بباید بیقرار
در میان فتنه سر غوغای عشق
جمله چون امروز در خود ماندهاند
[...]
زنده آن سر کو بود سودای عشق
حبذا آن دل که باشد جای عشق
از سر شوریدهٔ من کم مباد
تا قیامت آتش سودای عشق
خارها در دل بخون میپرورم
[...]
شکر خاک از مستی مینای عشق
شور چرخ از نشأه صهبای عشق
گو بجوشد بَحرم از سودای عشق
جمله جوش و کف بود دریای عشق
آفرین بر نام روح افزای عشق
جان فدای آنکه شد دارای عشق
یک تجلی کرد عشق و در جهان
هر کجا بینی بود غوغای عشق
عشق را جایی نباشد غیر دل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.