گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

آتشی از عشق او در بزم ما افروختند

عود جانان ، عاشقان در مجمر دل سوختند

پیر رندانیم و سرمستیم در کوی مغان

نوجوانان جهان رندی ز ما آموختند

وصله ای از خرقهٔ پشمینهٔ ما یافتند

کهنه پوشان ولایت خرقه ها بردوختند

عاقلان بسیار عقل اندوختند از عاقلی

عاشقان از عشق او بسیار ذوق اندوختند

بر سر بازار او چون سید ما روز و شب

نقد و نسیه این و آن در قیمتش بفروختند