غزل شمارهٔ ۶۹۳
خیال او به هر نقشی برآید
به هر آئینه روئی می نماید
برد خلقی و می آرد همیشه
از آن عالم به یک حالی نپاید
جهان روشن شود از نور رویش
اگر آن آفتاب ما برآید
چنین میخانه و رندان سرمست
کسی مخمور اگر ماند نشاید
به نور او جمال او توان دید
حجاب از چشم ما گر برگشاید
به شادی روی ساقی نوش کن می
که می عمر عزیزت می فزاید
به عشقش نعمت الله میرمستان
سرودی عاشقانه می سراید
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...