گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

هر کس که هوای ما ندارد

گویا خبر از خدا ندارد

آنکس که نخورد دُردی درد

بی درد بُود دوا ندارد

هر چند که شاه ذوق دارد

ذوقی چو من گدا ندارد

در بحر محیط عشق غرقیم

جز ما خبری ز ما ندارد

مائیم و نوای بینوائی

بلبل به از این نوا ندارد

نابینا خود خدا نبیند

چون جام جهان نما ندارد

عشقست که عاشقست و معشوق

باشد همه جا و جا ندارد

جان است از آن بما نیاید

عمر است از آن وفا ندارد

سید مست است و جام بر دست

دست از می و جام واندارد

 
 
 
جهان ملک خاتون

دلبر غم حال ما ندارد

یک ذرّه به دل وفا ندارد

در خاطر او مگر وفا نیست

یا خود سر و برگ ما ندارد

از حد بگذشت جور بر ما

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از جهان ملک خاتون
شیخ بهایی

گیتی که سر وفا ندارد

گوئی که کس آشنا ندارد

نورعلیشاه

یارم که سر وفا ندارد

در سر بجز از جفا ندارد

بهر همه دارد او وفا لیک

بهر من مبتلا ندارد

هر کو برهش سری فدا کرد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه