دلبر غم حال ما ندارد
یک ذرّه به دل وفا ندارد
در خاطر او مگر وفا نیست
یا خود سر و برگ ما ندارد
از حد بگذشت جور بر ما
باشد که چنین روا ندارد
او جان منست بی تکلّف
جان از تن ما جدا ندارد
دردیست مرا که جز وصالش
در هر دو جهان دوا ندارد
با بخت من آن نگار باری
غیر از ستم و جفا ندارد
داریم هوای کوی دلبر
این بنده جز این خطا ندارد
چون نیست ورا نظر به سویم
او دست ز ما چرا ندارد
سلطان جهان ز روی رحمت
رحمی به دل گدا ندارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از غم و اندوهی صحبت میکند که ناشی از بیتوجهی و عدم وفای دلبرش است. او حسرت میخورد که آیا در دل محبوبش وفایی وجود ندارد یا اینکه او به طور کلی از محبت و توجه بیبهره است. شاعر بیان میکند که او تنها دردش در زندگی وصال محبوب است و به جز آن هیچ درمانی برای دردهایش وجود ندارد. همچنین اشاره میکند که محبوب، جز ستم و بیتوجهی به او چیزی دیگری عرضه نمیکند و در نهایت به ناکامی و بیرحمی جهان اشاره میکند که رحمی بر دل گدایی چون او ندارد.
هوش مصنوعی: عشق مورد علاقهمان هیچ توجهی به وضعیت دلbroken ما ندارد و حتی یک ذره هم به دل ما وفاداری نشان نمیدهد.
هوش مصنوعی: آیا در یاد او، وفایی وجود ندارد یا اینکه خود ما هیچ اهمیتی نداریم؟
هوش مصنوعی: گناهان و ظلمهایی که بر ما میرود، به قدری زیاد است که دیگر قابل تحمل نیست.
هوش مصنوعی: او روح و جان من است و بدون هیچ زحمتی، جان را از جسم ما جدا نمیکند.
هوش مصنوعی: دردی دارم که هیچ درمانی جز رسیدن به او در این دنیا و آن دنیا وجود ندارد.
هوش مصنوعی: با سرنوشت من، آن معشوق جز ستم و ظلم چیزی ندارد.
هوش مصنوعی: ما فقط به خاطر علاقه به معشوق خود، در این راه گام گذاشتهایم و اشتباه دیگری نداریم.
هوش مصنوعی: وقتی او به من توجهی ندارد، چرا من باید به او فکر کنم یا به او اهمیت دهم؟
هوش مصنوعی: سلطان دنیا به خاطر مهربانیاش احساس دلرحمی نسبت به گدایان ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گویند جهان وفا ندارد
میلی سوی وصل ما ندارد
با هر که دمی به زجر می زد
آخر به چه از جفا ندارد
دردیست مرا ز بی وفاییش
[...]
هر کس که هوای ما ندارد
گویا خبر از خدا ندارد
آنکس که نخورد دُردی درد
بی درد بُود دوا ندارد
هر چند که شاه ذوق دارد
[...]
گیتی که سر وفا ندارد
گوئی که کس آشنا ندارد
گر عزت گل گیا ندارد
...گری جدا ندارد
یارم که سر وفا ندارد
در سر بجز از جفا ندارد
بهر همه دارد او وفا لیک
بهر من مبتلا ندارد
هر کو برهش سری فدا کرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.