گر حیات ابد همیخواهی
خیز و با عشق جوی همراهی
رو، دم از عشق زن که کار این است
رهروان را بهین شعار این است
به زبان سرّ عشق نتوان گفت
آنچنان دُر به گفت نتوان سفت
هر چه گویی گر «آنچنان باشد»
صفت عشق غیر از آن باشد
عشق را عین و شین و قاف مدان
بلکه سرّیست در سه حرف نهان
سخن سرّ عشق کار دلست
عشق پیرایه و شعار دلست
عاشقی قصه و حکایت نیست
عشقبازی در این ولایت نیست
عالم عشق عالم دگر است
پایهٔ عشق از این بلندتر است
کی به هر مسکنی کند منزل
تا بود میل او به عالم گل
عشق در هر وطن فرو ناید
حجرهٔ خاص عشق، دل باید
مرکب عشق سخت تیزرو است
هر زمانیش منزلی ز نو است
هر که با عشق همعنان باشد
منزلش زآن سوی جهان باشد
دل که از بوی عشق بیرنگ است
نه دلست آن که پارهٔ سنگ است
به زبان قال و قیل عشق مگوی
خیز و دل را به آب صدق بشوی
دل ز خبث هوا نمازی کن
چون شدی پاک عشقبازی کن
عشقبازی (است) و عشق بازی نیست
هوسی به ز عشقبازی نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.