چشم ما خوش چشمهٔ آبی به هر سو می رود
این چنین آب خوشی پیوسته بر رو می رود
می رود عمر عزیز من به عشق روی او
دلخوشم از عمر خود زیرا که نیکو می رود
دل طواف کعبهٔ وصلش بدان جوید مدام
در بیابان فراق او به پهلو می رود
آفتابست او و عالم سایهٔ آن آفتاب
هر کجا او می رود این سایه با او می رود
در ازل نقش خیال او به دیده بسته ام
تا ابد نقشی چنین از چشم ما چو می رود
یک زمانی صحبت او را غنیمت می شمر
زانکه این محبوب ما دیر آمد و زو می رود
بر در خلوتسرای سید ار شاهی رسد
بنده گردد از سر اخلاص آنجو می رود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
غیر زلف او که دوشادوش آن رو میرود
سایه با خورشید کی پهلو به پهلو میرود!
چون توانم رفت در کویی که هر روز آفتاب!
جچون رود رو در قفا در کوچة او میرود
راه عشق است این که در وی پای کس گستاخ نیست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.