گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

دل که بی دلبر بود بی جان بود

خوش بود جانی که با جانان بود

نور او در دیدهٔ ما رو نمود

گرچه از چشم شما پنهان بود

کنج دل گنجینهٔ عشق ویست

جای گنجش در دل ویران بود

هر که دید آئینهٔ گیتی نما

بر جمال خویشتن حیران بود

ذوق ما از عقل می پرسی مپرس

این کسی داند که او را آن بود

کشتهٔ او زندهٔ جاوید شد

پیش او مردن مرا آسان بود

نعمت الله در خرابات مغان

ساقی سرمست می نوشان بود

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
عطار

آنچه نقد سینهٔ مردان بود

زآرزوی آن فلک گردان بود

گر از آن یک ذره گردد آشکار

هر دو عالم تا ابد پنهان بود

در گذر از کون تا تاب آوری

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۵۱ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
کمال‌الدین اسماعیل

هر کرا جای این نگارستان بود

دایم اندر روضۀ رضوان بود

بیت معمورست و تا این خانه هست

خاندان ملک آبادان بود

گر جهان طوفان غم گیرد چه باک؟

[...]

عراقی

تا کی از ما یار ما پنهان بود؟

چشم ما تا کی چنین گریان بود؟

تا کی از وصلش نصیب بخت ما

محنت و درد دل و هجران بود؟

این چنین کز یار دور افتاده‌ام

[...]

امیر حسینی هروی

سوی هر دو روز وشب گردان بود

نام او قلب از برای آن بود

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه