خوش بود دردی که درمان او بود
خرم آن جانی که جانان او بود
کفر زلفش رونق ایمان ماست
کفر کی باشد که ایمان او بود
گرد عالم روز و شب گردیده ام
دیده ام پیدا و پنهان او بود
بی نشانی آیتی در شأن اوست
شأن او نام و نشان او بود
موج دریائیم و دریا عین ماست
هر چه ما داریم آن او بود
عین او در عین ما چون شد عیان
در همه عالم عیان او بود
عارفانه گفتهٔ سید بخوان
کاین معانی از بیان او بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار به توصیف و ستایش محبوب و حقیقتی میپردازد که تمامی خوبیها و زیباییها در او نهفته است. او به درمان دردی که محبوبش ایجاد کرده، اشاره میکند و میگوید ایمان و کفرش به یکدیگر پیوند خوردهاند. شاعر از سفر خود در دنیا میگوید و میفهمد که همه چیز در ارتباط با محبوبش است. در نهایت، او به شدت عاشقانه و عارفانه به بیان معانی عمیق پرداخته و تأکید میکند که تمامی این مفاهیم از ذات محبوبش نشئت میگیرد.
هوش مصنوعی: خوشایند است دردی که راه حلی برای آن وجود دارد و دلشاد است کسی که محبوبش در کنار اوست.
هوش مصنوعی: زلفهای او زیبا و جذابیتی دارند که باعث قوت و استحکام ایمان ما میشوند. آیا میتوان گفت که کفر وجود دارد وقتی ایمان او در میان است؟
هوش مصنوعی: من در طول روز و شب در دنیا گشتهام و دیدهام که او در همه حال، هم در آشکار و هم در نهان، حضور دارد.
هوش مصنوعی: وجود او ویژگی ویژهای دارد که نشانی از او به حساب میآید؛ شأن و مقام او به نام و نشانهاش مرتبط است.
هوش مصنوعی: ما مانند موجی از دریا هستیم و دریا خود ما را میسازد. هر چیزی که داریم و هستیم، از دریا نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: وقتی که حقیقت الهی در وجود ما به وضوح نمایان شد، در تمام عالم آن حقیقت به روشنی مشاهده میشود.
هوش مصنوعی: بخوانید که این معانی از سخنان اوست و از عمق اندیشه عارفانه سید سرچشمه میگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر سخن گویم زفان او بود
هرچه گویم حال جان او بود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.