بنده ایم و عابد و معبود اوست
بلکه معدومیم ما موجود اوست
گر کسی راهست مقصودی دگر
عارفان را از همه مقصود اوست
جود او بخشید عالم را وجود
نیک دریابش که عین جود اوست
این و آن نقش خیالی بیش نیست
آنکه هست و باشد و هم بود اوست
سر نهاده پیش او بر خاک راه
ساجدیم و حضرت مسجود اوست
حکم میخانه به ما انعام کرد
آنکه ما را این عطا فرمود اوست
نعمت الله جان به جانان داد و رفت
نزد یاران عاقبت محمود اوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از تمام انبیا مقصود اوست
بود موجودات را موجود اوست
نه سپهر از اختر مسعود اوست
هفت دریا جرعه یک جود اوست
گفت ای شه مرگ من از بود اوست
خود سیاه این روز من از دود اوست
جمله عالم عابد و معبود اوست
هر چه بینی ساجد و مسجود اوست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.