جامی ز می پر از می در بزم ما روان است
هرگز که دیده باشد جامی که آنچنان است
عالم بود چو جامی باده در او تجلی
این جام و باده با هم مانند جسم و جان است
از نور روی ساقی شد بزم ما منور
و آن نور چشم مردم از دیده ها نهان است
در عمر خود کناری خالی ندیدم از وی
لطفش نگر که دایم با جمله در میان است
جائیکه اسم باشد بی شک بود مسمی
هر جا که منظری هست اسمی به نام آن است
آئینه ای که بینی روئی به تو نماید
جام مئی که نوشی ساقی در آن میان است
جام و شراب و ساقی ، معشوق و عشق و عاشق
هر سه یکیست اینجا این قول عاشقان است
سیلاب رحمت او سیراب کرد ما را
هر قطره ای از این بحر دریای بیکران است
دیدیم نعمت الله سرمست در خرابات
میخانه در گشاده سر حلقهٔ مغان است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره بزم می و باده و ارتباط عمیق میان عشق، معشوق و عاشق است. شاعر با استفاده از تمثیلهای مختلف، جام و باده را به عالم و تجلیهای آن تشبیه میکند و به نور و لطافت وجود ساقی اشاره میکند که بزم را روشنی میبخشد. او همچنین بر این نکته تأکید دارد که وجود لطف و عنایات الهی در همه جا و در میان مردم حاضر است. در نهایت، شاعر با اشاره به نعمتهای خدایی و شادی ناشی از این بزم، این مکان را به عنوان جایی برای عشق و عرفان به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: در جشن و شادی ما، جامی پر از می وجود دارد که هرگز کسی جامی از این نوع نخواهد دید.
هوش مصنوعی: آدمی مانند جامی است که درونش بادهای وجود دارد. این جام و باده به هم ارتباطی نزدیک دارند؛ مانند ارتباط بین جسم و جان.
هوش مصنوعی: وجود نورانی ساقی باعث روشنی و شور و شوق بزم ما شده است، اما این نور و زیبایی چشمان مردم از نگاهها پنهان است.
هوش مصنوعی: در طول زندگیم هیچ وقت جای خالی از محبت او ندیدم، توجه کن که او همیشه در میان همهی مردم حضور دارد و با همه ارتباط دارد.
هوش مصنوعی: هر جایی که نامی وجود دارد، حتماً مفهومی مرتبط با آن هم هست. به عبارت دیگر، هر زمان که چیزی را مشاهده میکنیم، نامی برای آن وجود دارد.
هوش مصنوعی: آینهای که در آن تصویر صورت تو دیده میشود، مانند جامی است که ساقی در آن میریزد و تو در حال نوشیدن از آن هستی.
هوش مصنوعی: در اینجا، اشاره شده است که مضمون عشق و عشقورزی در زندگی، همانند جام و شراب و ساقی، به هم پیوند خورده و هیچکدام از آنها مستقل از یکدیگر نیستند. این دیدگاه عاشقان را به تصویر میکشد که همه این عناصر در واقع یک حقیقت واحد را تشکیل میدهند.
هوش مصنوعی: رحمت او ما را سیراب کرد و هر ذرهای از این دریا، به اندازهی یک قطره با ارزش و بینهایت است.
هوش مصنوعی: ما شاهد بودیم که نعمت الله در حال شادی و سرخوشی در مکانهای ناباب و در کنار جمعی از مغها دیده میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
تا چشم برندوزی از هرچه در جهان است
در چشم دل نیاید چیزی که مغز جان است
در عشق درد خود را هرگز کران نبینی
زیرا که عشق جانان دریای بیکران است
تا چند جویی آخر از جان نشان جانان
[...]
جانم فدای جانان گر میل او به جان است
فرمان دلپذیرش بر جان ما روان است
در پای سرو قدش افتادهام به خواری
من خاک آستانت، رویم به آستان است
از دل سوی زبانم، آتش زند زبانه
[...]
هر قطرهای از این بحر دریای بیکران است
در چشم ما نظر کن بنگر که عین آن است
هر آینه که بینی تمثال او نماید
آئینه این چنین بود تمثال آن چنان است
زنده دلان عالم دارند حیاتی از وی
[...]
از غیرت رکابت از دیده خون روان است
اما چه می توان کرد پای تو در میان است!
پاس ادب فکنده است بر صدر جای ما را
هر چند سجده ما بیرون آستان است
در پله ترقی است مشرب چو عالی افتاد
[...]
گفتم که روی خوبت از من چرا نهان است
گفتا تو خود حجابی ورنه رخم عیان است
گفتم که از که پرسم جانا نشان کویت
گفتا نشان چه پرسی آن کوی بی نشان است
گفتم مرا غم تو خوشتر ز شادمانی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.