دل به دریا ده که دریادل شوی
وز وجود این و آن حاصل شوی
تو توئی بگذار و از ما در گذر
چون گذشتی از منی واصل شوی
می محبت ، عشق ساقی ، ما حریف
ذوق اگر داری بیا قابل شوی
ما ز دیائیم و دریا عین ما
تو چه موجی در میان حایل شوی
جان به جانان دل به دلبر گر دهی
جان جانان دلبر و هم دل شوی
خلق و حق با یکدگر نیکو بدار
چون بداری این و آن عادل شوی
نعمت الله را بگو ای جان من
گنج اسما جمله را حامل شوی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر تو راه عشق را مایل شوی
یک ره و یک کعبه و یک دل شوی
قابل امر ویی قایل شوی
وصل جویی بعد از آن واصل شوی
گر ز داعی بشنوی مقبل شوی
زنده جان گردی و روشندل شوی
گر همی خواهی که اهل دل شوی
در طریق کاملان کامل شوی
در نماز و روزه گر کاهل شوی
رفته رفته از خدا غافل شوی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.