دلم بگرفت از این زهد ریائی
بیا ای ساقی رندان کجائی
بهه دور چشم مست می فروشان
ندارم میل زهد و پارسائی
خراباتست و ما مست و خرابیم
چنین مخمور آخر تو چرائی
شراب صاف ما دُردی درد است
به ذوقش نوش اگر همدرد مائی
گدای حضرت سلطان ما شو
که یابی پادشاهی زین گدائی
در آئینه جمال خویش بینم
زهی خود بینی و هم خود نمائی
به شادی نعمت الله نوش کردم
می جام عطا یابی خدائی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نقد زهد و ریاکاری میپردازد و دعوت به زندگی شاداب و بیریا میکند. شاعر از ساقی میخواهد تا او را از حالت اندوه خارج کند و به دور چشمهای مست و میفروشان اشاره میکند. او تمایل به زهد را ندارد و خود را در حال میگساری و مستی مییابد. در ادامه، شاعر به دردهای ناشی از زندگی و لذت بردن از شراب صاف اشاره میکند و از گدایی در درگاه سلطان سخن میگوید که به نوعی به مقام و ارزش انسانی اشاره دارد. او در نهایت به خودشناسی و لذت از نعمتها پرداخته و از جام عطا یاد میکند.
هوش مصنوعی: دل من از این نوع زهد وظاهر سازی غمگین و ناراحت است. بیا ای ساقی، که رندان و خوشگذران کجا هستی؟
هوش مصنوعی: من هیچ علاقهای به زهد و پرهیزکاری ندارم، وقتی که در برابر چشمان دلربای میفروشان هستم.
هوش مصنوعی: ما در حال حاضر در حال جشن و شادی در جایی پر از عشق و سرور هستیم، اما با این حال، نمیدانم دلیل اینکه تو اینگونه به ما نگاه میکنی چیست.
هوش مصنوعی: شراب خالص ما نوعی درد است، ولی اگر با کسی که همدردی، میتوانی از طعم آن لذت ببری.
هوش مصنوعی: خود را خادم و خدمتگزار پادشاه قرار بده تا به واسطه این خدمتگزاری به مقام و ارزش پادشاهی دست یابی.
هوش مصنوعی: در آینه زیبایی خود را میبینم. چه خودپسندی و چه زیبایی که به نمایش میگذاری!
هوش مصنوعی: از نعمتهای خداوند بهرهمند شدم و با شادی نوشیدم و عطای او را دریافت کردم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بدو زیباست ملک و پادشایی
که هرگز ناید از ملکش جدایی
سر راهت نشینم تا بیایی
در شادی به روی ما گشایی
شود روزی بروز مو نشینی
که تا وینی چه سخت بیوفائی
نصیر دین که چشم پادشائی
نبیند چون تو فرخ کدخدائی
جهان را کدخدائی جز تو نبود
چنان چون نیست جز یزدان خدائی
اگر گویم بهمت آسمانی
[...]
ز هر شمعی که جویی روشنایی
به وحدانیتش یابی گوایی
دلا در راه حق گیر آشنایی
اگر خواهی که یابی روشنایی
چو مست خنب وحدت گشتی ای دل
میندیش آن زمان تا خود کجایی
در افتادی به دریای حقیقت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.