زهی عقل و زهی دانش که تو خود را نمی دانی
دمی باخود نپردازی کتاب خود نمی دانی
چو تو نشناختی خود را چگونه عارف اوئی
خدای خود نمی دانی بگو تا چون مسلمانی
خیالی نقش می بندی که کار بت پرستانست
رهاکن این خیال خود که یابی زان پشیمانی
اگر زلفش به دست آری بیابی مجمع دلها
بسی جمعیتی یابی از آن زلف پریشانی
گر از میخانهٔ باقی می جام فنا نوشی
حیات جاودان یابی و گردی ایمن از فانی
حریف نعمت الله شو که تا جانت بیاساید
که دارد در همه عالم چنین همصحبت جانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی خودشناسی و اهمیت شناخت حقیقی خود میپردازد. شاعر به فرد توصیه میکند که به درون خود بنگرد و به خودآگاهی دست یابد، زیرا بدون شناخت خود، نمیتواند به شناخت خدا و حقیقت برسد. او انتقاد میکند که انسانها در خیال و وهم زندگی میکنند و این باعث پشیمانی آنها میشود. همچنین، شاعر به قدرت عشق و ارتباط با خدا اشاره میکند و از نعمتها و لذایذ معنوی میگوید که با درک حقیقی و دوری از توهمات به دست میآید. در نهایت، پیشنهاد میکند که با کسانی که درک عمیقتری از زندگی دارند، همراهی کنیم تا به آرامش و درک بهتری از زندگی برسیم.
هوش مصنوعی: عجب است که با داشتن عقل و دانش، تو به خودت آگاهی نداری و حتی برای یک لحظه هم به درون خودت نمیاندیشی و نمیدانی که کتاب وجودت چیست.
هوش مصنوعی: اگر خود را نشناختی، چگونه میتوانی برای خدا شناسایی پیدا کنی؟ در این حالت، بگو تا ببینیم چقدر به اصول مسلمانی پایبند هستی.
هوش مصنوعی: تصویر خیالی که در ذهنت میسازی، کار کسانی است که به بتها میپرستند. این خیال را رها کن، زیرا از آن پس تنها نصیبات پشیمانی خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر بتوانی به زلف او دست پیدا کنی، دلهای زیادی را به دور خود خواهی دید و جمعیتی از عشق و محبت را تجربه خواهی کرد که از آن زلف پریشان ناشی میشود.
هوش مصنوعی: اگر از میخانهٔ باقی یک جرعه از جام فنا بنوشی، به زندگی جاودان دست پیدا خواهی کرد و از چیزهای زودگذری که به سراغت میآید، در امان خواهی بود.
هوش مصنوعی: با نعمت الله همراهی کن تا آرامش پیدا کنی، چرا که او در تمام دنیا همدمی اینچنینی دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ازو بی اندهی بگزین و شادی با تن آسانی
به تیمار جهان دل را چرا باید که بخسانی؟
ایا خوشتر ز جان و دل! همه رنج دل و جانی
به رنج تن شدم خرسند اگر دل را نرنجانی
شود بی جان تنم یکسر چو تو لختی بیازاری
تن از آزار جان پیچد تنم را زین قبل جانی؟
اگر چه جانی از انسی همیشه بر حذر باشد
[...]
نگارا ماه گردونی سوارا سرو بستانی
دل از دست خردمندان به ماه و سرو بستانی
اگر گردون بود مرکب به طلعت ماه گردونی
وگر بستان بود مجلس به قامت سرو بستانی
به آن زلفین شورانگیز مشک اندوده زنجیری
[...]
مسلمانان مسلمانان مسلمانی مسلمانی
ازین آیین بیدینان پشیمانی پشیمانی
مسلمانی کنون اسمیست بر عرفی و عاداتی
دریغا کو مسلمانی دریغا کو مسلمانی
فرو شد آفتاب دین برآمد روز بیدینان
[...]
زهی جاهت فریدونی ، زهی ملکت سلیمانی
به عون تو مسلم شد ز هر آفت مسلمانی
غلط گفتم ، خطا کردم، کجا آید به چشم اندر
تو را جاه فریدونی، تو را ملک سلیمانی؟
نجوید دهر جز از رسم تو آثار فرخنده
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.