گرچه آب حیات را مانی
در جهان جاودان کجا مانی
ای که گوئی به پادشا مانم
غلطی کرده ای گدا مانی
بر سر پل چه خانه می سازی
زود باشد که بی سرا مانی
ما چنین مست و تو چنان مخمور
که به رندان بزم ما مانی
درد باید که تا دوایابی
درد چون نیست بی دوا مانی
از رفیقی سید عالم
حیف باشد اگر تو وامانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی مفاهیم جاودانگی، نسبت انسان با قدرت و ثروت، و نیاز به درد و رنج برای رسیدن به درمان میپردازد. شاعر به کسی که خود را پادشاه میداند هشدار میدهد که درواقع گدا است و نمیتواند در دنیای جاودانه زندگی کند. همچنین اشاره میکند که در دنیای بیثبات، ساختن خانهای بر پل به معنای ناپایداری است. او به مستی و حال و هوای رندان اشاره کرده و میگوید که باید دردی وجود داشته باشد تا درمانی هم باشد. در نهایت، از اهمیت دوستی و رفاقت یاد میکند و میگوید که از دست دادن رفیق واقعی حیف است.
هوش مصنوعی: اگرچه تو در جهان به مانند آب حیات جاودانهای، اما بدان که حقیقت این است که در کجا خواهی ماند.
هوش مصنوعی: ای کسی که میگویی من مانند پادشاه هستم، تو در اشتباه هستی؛ من در واقع مانند یک گدا هستم.
هوش مصنوعی: در جایی که هنوز استحکام و دوام وجود ندارد، چرا خانهای میسازی؟ زود ممکن است که بدون سرپناه بمانی.
هوش مصنوعی: ما در حالتی هستیم که خیلی شاد و سرمستیم و تو هم به همین اندازه غرق در حالتی دیگری هستی؛ به طوری که نمیتونی در مهمانی ما با دیگران باشی.
هوش مصنوعی: برای بهبود و درمان درد، باید آن را احساس کنی؛ زیرا اگر دردی نباشد، درمانی هم وجود نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: اگر تو از من دوری کنی، از رفیقی چون تو که عالم و با فضیلت است، بسیار افسوس خواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زاد سروی بدان خرامانی
چون سمن بر بساط سامانی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.