دیدهٔ دل از تو منور شده
مجمع جان از تو معطر شده
زلف تو آشفته شده سر به سر
در سر سودات بسی سر شده
این دل ما بود به عشق تو خوش
وصل تو را یافته خوشتر شده
ذره ای از نور رخت تافته
در نظر روشن ما خور شده
قطره ای از آب زلال لبت
گشته روان چشمهٔ کوثر شده
نقش خیال تو پدید آمده
آدم از آن نقش مصور شده
ساغر می داده نشانی به ما
زان لب ما همدم ساغر شده
عقل اگر آمد و گر شد چه شد
آمده بسیار و مکرر شده
بنده زده بوسه ای بر پای او
در همه جا سید و سرور شده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرغ الهیش قفس پر شده
قالبش از قلب سبکتر شده
پای ستوران به زمین در شده
گاو زمین را سم شان سر شده
دیده صبح از تو منور شده
طرهٔ شام از تو معنبر شده
باد صبا بوی تو را یافته
عالم از آن بوی معطر شده
در نظر اهل نظر کائنات
[...]
دامن هستی ز تو پر در شده
جیب دل از درد غمت پر شده
گفتی از آن عالم تن در شده
وارد یک عالَم دیگر شده
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.