گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

دیده صبح از تو منور شده

طرهٔ شام از تو معنبر شده

باد صبا بوی تو را یافته

عالم از آن بوی معطر شده

در نظر اهل نظر کائنات

نقش خیالیست مصور شده

صورت و معنی چو مه و آفتاب

هر دو به هم نیک برابر شده

گشته روان چشمهٔ آب حیات

رهگذر ما همه خوشتر شده

عین مسما بود اسمش از آن

آمده و اول دفتر شده

گفتهٔ نوباوهٔ سید شنو

نه سخن آنکه مکرر شده

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
شاه نعمت‌الله ولی

دیدهٔ دل از تو منور شده

مجمع جان از تو معطر شده

زلف تو آشفته شده سر به سر

در سر سودات بسی سر شده

این دل ما بود به عشق تو خوش

[...]

میرداماد

دامن هستی ز تو پر در شده

جیب دل از درد غمت پر شده

ایرج میرزا

گفتی از آن عالم تن در شده

وارد یک عالَم دیگر شده

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه