می نگارد نگار بر دیده
می نماید چو نور در دیده
نور روئی که چشم سر بیند
دیدهٔ ما به چشم سر دیده
هر که بیند به عین ما ، ما را
صدف و بحر و هم گهر دیده
جام می هر که دیده رندانه
هست سیاح بحر و بر دیده
دیده هر ذره ای که می بیند
آفتابیست در قمر دیده
دیده دیده به نور او او را
این نظر دیده ز آن نظر دیده
هرکه او نور نعمت الله دید
جان و جانان به همدگر دیده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
طلعتش بوده نور هر دیده
سرمهٔ شرم داشت در دیده
به دمی رفته، باز گردیده
روی او را به چشم سر دیده
چشم بر چشم و دیده بر دیده
هر زمان سوی یکدگر دیده
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.