گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

هر چه بینم به نور او بینم

گل وصلش به دست او چینم

غیر او چون که نیست در عالم

پیش غیری چگونه بنشینم

صورتا جامم و به معنی می

باطناً آن و ظاهراً اینم

خسرو عاشقان سرمستم

بلکه جان عزیز شیرینم

غیر او در دلم نمی گنجد

این چنین است غیرت دینم

نفسم جان به این و آن بخشد

این و آن می کنند تحسینم

نعمت الله به من نماید رو

جام گیتی نما چو می بینم

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
مسعود سعد سلمان

من به خانه چرا نه بنشینم

توبه با صلاح بگزینم

عراقی

نیست کاری به آنم و اینم

صنع پروردگار می‌بینم

صبر از تو نکرد دل، والله

نیست پروای عقلم و دینم

سخنی، کز تو بشنود گوشم

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از عراقی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه