گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

خیال روی تو دائم به خواب می‌بینم

مدام لعل لبت در شراب می‌بینم

تو نور دیدهٔ مایی تو را به تو نگرم

به چشم تو رخ تو بی‌حجاب می‌بینم

حباب و قطره و دریا و موج می‌یابم

نظر کنیم در این‌ها و آب می‌بینم

چو ماه روی تو ما را جمال بنماید

به نور طلعت تو آفتاب می‌بینم

اگرچه آب حیات از حباب می‌نوشم

چه سرخوشم که حیات از حباب می‌بینم

گشاده‌ایم سر خُم و باده می‌نوشیم

بیا بنوش که خیر و ثواب می‌بینم

جمال ساقی کوثر که نور دیدهٔ ماست

به چشم سید مست خراب می‌بینم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode